رامسرنیوز Ramsarnews اخبار رامسر

نخستین پایگاه اینترنتی خبری - تحلیلی شهرستان رامسر

رامسرنیوز Ramsarnews اخبار رامسر

نخستین پایگاه اینترنتی خبری - تحلیلی شهرستان رامسر

انتخابات ۲۴ آذر ۸۵ - قسمت چهارم ( آخر )

 

انتخابات ۲۴ آذر ۸۵  - قسمت چهارم ( آخر )

از: مهندس مهدی حلاجیان

 

فعالیت در اسلامشهر با یک واقعه ی جالب روبروشد. همکلاسی خوبم حسن جعفری که تجارت چوب روسی ( نراد ) دارد با بعضی از شهروندان اسلامشهر داد و ستد تجاری داشت ؛ قرار شد که با یکی از سرشناس ترین آنها ارتباط گرفته تا با وضعیت مناسبتری در جامعه ی اسلامشهر حضور یابیم. مهندس ناصر عبدی آذر اولین گزینه ی ایشان بود ؛ پس از تماس تلفنی با ایشان خبر جالبی منعکس شد که برایم بسیار ارزشمند بود ؛ مهندس عبدی آذر خود یکی از کاندیداهای شورای شهر اسلامشهر بود و این یعنی راه همواری برایم و حضور حداکثری در جلسات ؛ محافل و مساجد اسلامشهر.

اولین جلسه ی معارفه ی ما ساعت ۲ بامداد تعیین شد ؛ بهمراه حسن جعفری به منزل ایشان رفتیم . پس از آشنائی اولیه ایشان با رویی گشاده از بنده استقبال کرد و دعوت کرد در محافل و میهمانی های آنان حضور یابم. اسلامشهر از طیف های مختلف اجتماعی تشکیل شده است و یکی از طایفه های بزرگ حاضر در آن هشترودی های مقیم اسلامشهر هستند.بافت جمعیتی بسیار بزرگی که تعداد کاندیداهای هشترودی آنها از تعداد نمایندگان شورای شهر بیشتر بود. بدین لحاظ پس از بررسی هشترودی ها هفت نفر به عنوان کاندیدای ویژه ی هشترودی ها فعالیت رسمی خود را آغاز نمودند و مهندس عبدی آذر یکی از آنها بود.

کاندیداهای شورای شهر به شدت مشغول فعالیت بودند و میهمانی های خانگی و پرشور بود. همراهی بنده و مهندس عبدی آذر با هم و شرکت در جلسات هفت نفره ی هشترودی ها باعث شد در بین مردم منطقه بهتر جا بیفتم.

پس از شروع زمان رسمی تبلیغات انتخابات با صحنه های بسیار جالبی برخورد کردم که نظیرش را در هیچ دوره ی انتخابات ندیده بودم. اندکی پس از آغاز زمان رسمی انتخابات اسلامشهر تبدیل به شهری با پوشش کاغذ شد هر مکان قابل الصاق عکس ؛ پوستری را نمایان می کرد و زمین و خیابان مملو از عکس های مختلف کاندیداها بود. این موضوع تا آخرین لحظه ی زمان رسمی تبلیغات انتخابات ادامه داشت.

ستاد مهندس عبدی آذر در مرکز اصلی و تجاری شهر و کلیه ی واحدهای یک ساختمان چهارطبقه ی تجاری - اداری را شامل می شد.حضور خیل کثیر طرفداران و هماهنگی موزون ستاد و حامیان و نحوه ی تعامل این دو باهم برایم تجربه ی ارزشمندی را به یادگار گذاشت. هرچند هزینه ی بالای این نوع حرکت برایم غیرقابل تصور بود. در ستاد ایشان چند بار سخنرانی کرده و در چندین مسجد نیز قبل و بعد از ایشان سخنرانی کردم . در بعضی از مساجد نیز بر حسب ضرورت و به پیشنهاد ایشان خود ایشان در حمایت از بنده و برنامه هایم سخن می گفت.

حسن جعفری ؛ محمد علی جهانبخش ؛ ستاد مهندس عبدی آذر و یکی از شهروندان منطقه برای شناساندنم سنگ تمام گذاشتند که انصافا زبان از بیان و  جبران زحماتشان قاصر است.

بجز اسلامشهر در هیچ جای تهران ؛ ری ؛ شمیرانات و مناطق ۲۲ گانه ی تهران فرصت معرفی و سخنرانی مهیا نشد. و بدین سان زمان تبلیغات انتخابات پایان پذیرفت.

مدد جویی از الطاف الهی و توسل به معصومین علیهم السلام نیز بخش اعظم دیگری از تلاش هایم در راستای انتخابات بود و از لحظه ی ثبت نام تا پایان انتخابات مداومت داشت  که با اشاره به شخصی بودن این بخش نیاز به بازگوئی آن نمی بینم.

پس از شمارش آرا و اعلام نتایج در وبلاگ انتخاباتی خود پیام تشکری نوشتم که متن کامل آن در ذیل می آید:

سلام
به شکرانه ی ایزد منان ۸۲۷۲ رای مردم به بنده داده اند و نفر ۴۵ از ۹۵ کاندیدای تهران شده ام.

در زمان انتخابات عده ای کمک مالی کردند ؛ جمعی از وقت و انرژی خود مایه گذاشتند ؛ برخی دیگران را تشویق به حضور در انتخابات و رای به بنده تلاش کردند ؛  وعده ای نیز فقط به خاطر رای به من پای صندوق های رای رفتند.


از همه ی کسانی که به بنده کمک کردند رای دادند و دیگران را تشویق به رای دادن کردند ودلشان می خواست به بنده رای دهند و به هر دلیلی نتوانستند  پای صندوق های رای تهران حضور یابند صمیمانه سپاسگزارم.

تلاشم در مدت اندکی که از تصمیمم برای حضور در عرصه ی سیاسی می گذشت برایم ثابت کرد که با توکل به خدا ؛ تلاش سخت کوشانه و همت و همکاری جانانه ی برخی از دوستان ؛ راه دشوار جلب نظر و آرای شهروندان کار سخت و دشواری نیست. 

البته نباید فراموش کرد که گفتار عاقلانه و رفتار صادقانه نیز بی تاثیر نبود. 

در این لحظه و در همه ی لحظات خدا را سپاسگزارم و دور از انصاف است که از زحمات ویژه ی عزیزان نامبرده ی زیر تشکر نکنم: 

آقایان و خانم ها:  

ربابه حلاجیان ( همسر مهربانم ) ؛ مجتبی حلا جیان ؛ محمد حلاجیان ؛ رقیه حلاجیان ؛ مسیح جواهردهی ؛ بهمن برزگر ؛ قاسم مهاجر ؛ حسن جعفری ؛ ناصر عبدی آذر و همه ی اعضای ستاد دوستان و بستگانش؛ سپیده رضی کاظمی ؛ محمد علی جهانبخش ؛ محسن سپهری و دوست خوبش آقا مهدی و پدرش ؛ ........ و همه ی عزیزان دیگری که تلاش کردند ونامشان در اینجا ثبت نشد . 

دوستان از همه ی شما متشکرم.

این پایان انتخابات  دومین میان دوره ای هفتمین دورهی انتخابات مجلس شورای اسلامی بود ۲۴ آذر ۸۵ بود و آغاز حرکت بسوی انتخابات مجلس هشتم شورای اسلامی .

راه دشوار نیکنام:محمود رنجبر - مدیر مسئول موج شمال

 

راه دشوار نیکنام

محمود رنجبر - مدیر مسئول موج شمال

 

  

 

ابوالفتح  نیکنام نماینده مجلس هشتم و دانش آموخته مدیریت و یکی از نمایندگان دوره چهارم مجلس شورای اسلامی است  که  از منطقه  تنکابن و رامسر بر روی صندلی قرمز آن زمان مجلس نشست . اگر تاریخ را اندکی به عقب برگردانیم و موقعیت و شرایط  حضور نیکنام در مجلس آن زمان را ارزیابی کنیم به چند نکته می رسیم .  اجازه بدهید ابتدا شرایط آن زمان را برای جوانترها توضیح دهم . علی اکبر طاهایی نماینده چالوسی اصل مورد علاقه بسیاری از مردم به دلایل مختلف از جمله ارزیابی نادرست از شرایط حمایتی کارگزاران و دولتی ها از وی نتوانست حایز رای بالا شود از سویی دیگر از جانبی تبلیغ می شد که نیکنام از سوی خانها و اپو..یون حمایت می شود بنابراین فردای روز اعلام نتایج انتخابات عده ای به طرف تهران رفتند تا در بیت امام با سید احمد خمینی دیداری داشته باشند آن دیدار اما نتیجه نداد چون سید احمد خمینی همان حرف امام را تاکید کردند که میزان رای مردم است . ماجرا البته به اینجا ختم نشد هنوز اعتبار نامه نیکنام تایید نشده بود که تقریبا فضای پرخاشگری در شهر بوجود آمد همه چیز فراهم شد تا بسیاری از ادارات با نماینده مردم کار نکنند و اگر کاری هم صورت می گرفت اکراه در کار حرف نخست را می زد . حق بدهید که بگوییم نیکنام در آن زمان تنها ماند  . خود نیز به دلیل روحیه ویژه ای که داشت نیز نتوانست در آن زمان ادارات و البته امام جمعه را همراه خود نماید0- بماند که در باره این آخری جریانتی صورت گرفت که نیاز به وجیزه ای دارد که ان شاءالله پیگیر آن خواهیم شد - .نیکنام اما در شرایط فعلی با چند معضل مواجه است که اگر بتواند آن را حل کند یادگاری گرانبها از خود باقی گذاشت نخست طرفدارانش است ایشان مصادره شده اند کما اینکه این مصادره اگر مصادره به مطلوب هم باشد باز انتقاد ها را از ایشان دور نخواهد کرد دوم آنکه: نیکنام از روابط عمومی خوبی برخوردار نیست این موضوع  البته  در روزهای انتخابات اندکی خود را نشان داد ولی با مسئولیتی که وی در مجلس شورای اسلامی داشت این بند دچار خلل هم می شود. البته شاید !! سوم اینکه :اگر وی  بخواهد تاثیر گذاری بیشتری داشته باشد باید همین رویه ای که اخیرا پی گرفته وبا افراد و گروههای مختلفی نشست وبرخاست داشته  را ادامه بدهد و تحت تاثیر افرادی که برخی را طرد می کنند وعده ای را تایید؛  قرار نگیردچهارم اینکه: به نظر می رسد کار دشوار ایشان در پیگیری با عزل و نصب ها در ادارات است  زیرا این موارد باید همسو با جریان موسوم به اصولگرایان مازندران باشد نه جریان اصولگرایان تنکابن و رامسر!  زیرا ایشان در جریان انتخابات از سوی جبهه اصولگرایان مازندران حمایت شده بود در حالی که اصولگرایان تنکابن و رامسر از رقیب ایشان حمایت می کرد ! این امر البته تبعاتی برای این نماینده خوش پوش  خواهد داشت اینکه همانگونه که جریان اصولگرایان تنکابن و رامسر در اطلاعیه ای تاثیر گذار که در جریان انتخابات پخش شد انتخاب نماینده مورد حمایت جریان خود را حق مسلم سران این طیف در  شهرستان می دانست نه مرکز نشینان استان ! بنابراین نیکنام باید به هر دو جریان نظر داشته باشد مگر اینکه کدورتهای مرکز استان با نمایندگان اصولگرایی تنکابن رامسر حل شده باشد که البته بعید است ! پنجم اینکه : مردم منطقه به خواست حقیقی خود برای استان شدن پای می فشارند این درخواست نه جنبه احساسی دارد و نه جنبه سیاسی! هیچ گروهی حق بهره برداری درون سازمانی و حزبی را از آن ندارد این امر درخواست صادقانه مردم به دلیل عدم توسعه شهرشان است.- از یک آزاده ای که حدود  25 فروردین سال 60 اسیر شده بود و در 28 مرداد سال 69 بعد 10 سال برگشته بود پرسیدند از آن زمان که شما اسیر شدی تاکنون ( سال 69) تغییری به لحاظ ساختاری در شهر داده شده جوابش همان است که شما هم می دانید- حالا بگوییم آن زمان شرایط جنگی در کشورمان بود بعد آن را چه می گویید؟ ببینید تعداد خواربار فروشی ها و لباس فروشی ها بیشتر ازمغازه های تولیدی است بیشتر کالاهای این مغازه ها بی استثنا از خارج وارد می شود؛  صنعت گردشگری شهر بیش از آنکه نیازمند سخت افزار باشد باید از آمادگی ذهنی برخوردار شود اگر نماینده شهر بتواند با رویکرد صنعت محور به گردشگری به توسعه شهر نگاه کند می تواند موفق باشد اگر نیکنام نتواند در یک سال باقیمانده دولت نهم که در آن معاون رئیس جمهورش رامسری است که توجه ویژه ای  به تنکابن رامسر دارد موفق نشود به عنوان یک علاقه مند به ایشان پیشنهاد می کنم دور بعد کاندیدا نشوند . همه بسترها آماده است پس ایشان باید فراخوان بدهند و همت و رایزنی خود را بیشتر کنند تا...

 

 

باید جلوی تکرار تاریخ را بگیریم

 

 

باید جلوی تکرار تاریخ را بگیریم

 

رامسر ـ حسن پورمنصوری

 

 

 

تحرکات اخیر غرب با مدیریت آمریکایی ها در رابطه با (تعلیق) در کل مسئله انرژی هسته ای ایران ، باعث شده است که خواص کشورمان ، موضع واحد اتخاذ کنند . چون می دانند ما سی سال پیش انرژی هسته ای نداشتیم . اصلا دنبال دانش هسته ای نبودیم و فکرش را هم نمی کردیم ، که گروهک های مخالف را مسلح گردند و به جان انقلاب نوپای اسلامی ما انداختند ، موضوع قومیت گرایی را دامن زدند ، کودتای نوژه را براه انداختند . قصد ترور رهبر و بنیانگذار جمهوری اسلامی را داشتند به طبس حمله کردند و بالاخره دست آخر هم جنگ تحمیلی را از طریق صدام حسین به راه انداختند ،که هشت سال تمام با سلاح های مدرن مخرب و ممنوعه و با همه توان خواستند انقلاب را و مقاومت مردم را نابود کنند و ما را دوباره برگردانند سر جای اولمان . ولی با ایثار مردم و عنایت خداوند این همه توطئه یکی پس از دیگری خنثی شد و خواص جامعه نگذاشت تاریخ تکرار شود .

عبرت های تاریخی

 در دوره مشروطه جامعه می رفت تا جمهوری را در کشور حاکم کند، ولی دست های خارجی با کمک«خواص باطل» دوباره پادشاهی را حاکم کردند و حدود هفتاد سال پهلوی را بر گرده ی مردم مسلمان سوار کردند و کشیدند آن همه عذاب را که همه دیدیم و شنیدیم .یا پنجاه سال بعد از وفات رسول (ص) اتفاقی افتاد که فرزند پیامبر ، فرزند فاطمه (س) و حضرت علی (ع) به جرم خارجی بودن محکوم و در مسلخ کربلا سر از تن آن بزرگوار جدا می کنند و فرزند حضرت رسول (ص) را به اسیری می برند آن هم با چه وضع اسفباری که بارها شنیده و خواننده ایم. البته خارجی نه به معنای آنچه که امروز مرسوم است که اهل یک کشور خارجی باشند ، نه . خارجی یعنی : «من خرج علی امام عادل فدمه هدر» در اسلام کسی که خروج کند و قیام کند علیه یک امام عادل خون او هدر است در حالی که اسلام به «خون» چقدر اهمیت می دهد . حال فرزند پیامبر خدا می شود خارجی و خون او »هدر« است آن هم در مقابل امامی مثل یزید که حتی برادران اهل تسنن نیز او را به رسمیت نمی شناسند و قبول ندارند . امام حسین (ع) با عظمتی که داشت چرا «خواص»زمانه اش مثل ابن عباس ، عبدالله بن جعفر ، عبدالله بن عمر ، عبد رحمان بن ابوبکر ، عبدالله بن زبیر و . . . علیرغم ارادتی که داشتند باایشان همهراهی نکردند.بیشک اگر خواص دوران با آن حضرت همراهی می کردند مسلما گروه های بیشتری به طرف امام معصوم جذب می شدند .

چرا این «خواص» موضع واحد اتخاذ نکردند و همراه نشدند. آیا خواص جامعه صدر اسلام اهل فکر و تحقیق نبودند . یزیدبن معاویه را بخوبی نمی شناختند ؟! و یا به امام حسین (ع) ارادت نداشتند ؟! آنچه مسلم است خواص اهل تفکر و تحقیق به موقع حرکت نکردند که آن واقعه تأسف بار تاریخی و جانگداز رخ داد که از صفحات شوم  و ننگین تاریخ است .

حضرت علی (ع) در خطیه 14 نهج البلاغه می فرماید : «از حال فرزندان اسماعیل و حال فرزندان یعقوب عبرت گیرید ، هان که چقدر حالا که ملت های مشابه صفات و افعالشان شبیه یگدیگر است .» این شباهت در صفات و رفتار ، تا حدی است که حوادث و رخ دادهای گذشته می تواند برای آیندگان عبرت ، پند و تجربه باشد . چون تابع اصول و قواعدی است که در هر دوره با حصول شرایط ، قابل تکرار می باشد .

در جامعه دینی ما، زوایای زندگی و شیوه حرکت تاریخ سازان می تواند الگویی فرا روی ما قرار دهد . به طور کلی جامعه انسانی به دو گروه عوام و خواص تقسیم می شود گروه اول دنباله رو و گروه دوم اهل تفکر ، تحقیق و تحلیل گر.

گروه اول قدرت تحلیل رخدادهای اجتماع را ندارند چون درک درستی از مسائل ندارد لذا رفتارشان با تفکر و تحقیق و تحلیل آمیخته نیست بلکه بیشتر مقلد خواص هستند ولی وقتی تابع جو شوند اثر گذار هستند .

گروه دوم، آگاهان به اصطلاح خواص ، پیشرو اهل تحقیق و تحلیل که رفتار و اعمالشان بر اساس تحقیق و انتخاب آگاهانه صورت می گیرد یعنی راه را انتخاب می کنند در جهت مشخص . این گروه حوادث را خلق می کنند و دسته اول را مطابق سلیقه خود وارد عمل می کنند .

پیشرفت و خوبی ، عقب ماندگی و بدی در کل فراز و نشیب جامعه را به این گروه نسبت می دهند . در گروه خواص هم آدم های با سواد هست هم بی سواد . هرکسی که بداند چه کار می کند و از روی تصمیم گیری راهی را انتخاب کند و از روی تدبیر و تفکر حرکت کند در گروه خواص قرار می گیرد . مثل پهلوی اول ، در تاریخ آمده است که او آدم بی سوادی بوده که حتی خواندن و نوشتن نمی دانست ولی در گروه خواص بوده و تاریخ ساز . پهلوی اول جز آدمهای مقتدر مصلح بود یعنی کسی که قدرت داشت و اصلاحات کرد. این گروه قابل خرید و فروش هستند و تابع خواص بالاتر از خود قرار دارند به محض اینکه شرایط تغییر کند ، تابع و مقلد می شوند که در تاریخ می خوانیم که شد . حالا بنا نداریم تاریخ را در این مجال کم مرور کنیم .

اما مصلح مقتدر چه کسی است ؟ کسی که خود اصلاح شده است ، تزکیه نفس کرده ، در مقابل دنیا پایش نمی لرزد . پول ، خانه ، شهوت ، مقام ، اسم و رسم ، پست و مسئولیت ، حتی جان . در جایی که باید حق را اعمال کند ، می کند و هیچ ابایی ندارد مثل امام خمینی (ره) رهبر و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران . البته هیچ قصد مقایسه نداشتم ولی در واقعیت تاریخی تاریخ ساز بودند و موجودی مثل پهلوی اول را نمی شود منکر بود . البته خواص هم در جریان دفاع از حق اثرگذار هستند و هم در ناحق و باطل .

پهلوی اول مقتدر مصلح بود اما کسی که خود را اصلاح نکرده بود. لذا پایش در جریان پست و مقام ، زن و فرزند ، پول و خانه و مقام و جان می لرزید و می لغزید که نهایتا هم لغزید و تابع جریان لاییک شد و بر سر مردم ایران آنچه را آورد که نمی بایست .

اما در گروه عوام هم می توان با سواد و بی سواد را دید . ولی برای شغل و مقام ، پول و خانه و کلا دنیا در جبهه ضد حق قرار می گیرند . و عده ای از خواص در موقع تصمیم گیری و عمل سکوت می کنند . واقعا خواصی چون ابن عباس ، عبد الله بن جعفر ، عبالله بن عمر ، عبدالرحمان بن عمر و عبدالله بن زبیر امام حسین (ع) را نمی شنتاختند و یا از اعمال یزید باخبر نبودند ؟! چه شد که در برابر این جریان سکوت کردند ؟! عافیت اندیشی کردند . این ها حتی طرفدار حکومت هم نبودند . آیا تحلیل درستی از جامعه نداشتند ؟! یا آنقدر مجذوب دنیا شده بودند که میل به زندگی در اراده شان خلل و رخنه کرده بود که هضم جریان «بهره های زندگی »شده بودند ؟

امروزه در مقابل همه ی امریکا و اروپا و در کل جهان سلطه آیا باید دغدغه داشته باشیم ؟! آیا خواص تأثیر گذار در حوادث تاریخ ساز کشور اسلامی ، تحلیل درستی از جبهه حق و باطل دارند ؟ آیا می دانند که پس از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی ایران ، ما دنبال انرزی هسته ای حتی از نوع صلح آمیز آن هم نبودیم که آنها دشمن ما بودند . این ها همه بهانه است تا انقلاب اسلامی را نابود کنند که باعث بیداری مردم دنیا شده است .

آیا تحمل آن را داریم دوباره تاریخ تکرار شود ؟ ما مردم شیعه در کوفه و کربلا جمع شویم، جگر گوشه پیامبر را که با آن وضع فجیع به خاک و خون کشیدند ، دفن کنیم ؟! آیا نباید در برابر جریان سلطه ایستاد . نباید خواص جامعه ما با یک تفکر و تحلیل درست از قضیه انرژی هسته ای در مقابل زیاده طلبی های آمریکا و اروپا ، عوام جامعه را روشن کنند و دست دنیا طلبان و شهوت پرستان داخلی را امروز کوتاه کنند که فردا خیلی دیر است .

همه ی ناراحتی مردم از کسانی است که مثل زالو در بدنه اجرایی نظام ، چسبیده به شاهرگ های حیاتی اقتصادی انقلاب و خون مردم را می مکنند و مسئولین فقط انگشت نشانه خودشان را به سمت مردم گرفته و همدیگر را متهم می کنند و دیگران از نوع خودشان را مسئول می دانند و چاره ای نمی اندیشند . آنهایی که میل به زندگی ، شهوت وار خوره ی انقلاب شدند ، طردشان کنید و نگرانی ها را از مردم بکاهید .

در چند روز اخیر رهبر معظم انقلاب فرمودند که «مبارزه با مفاسد اقتصادی تاریخ ندارد »و رئیس مجلس خبرگان ، رئیس جمهور و رئیس مجلس شورای اسلامی با دیدگاه های متفاوتی که داشتند ، خوشبختانه در مسئله انرژی هسته ای موضع واحدی را اتخاذ نمودند . انتظار داریم خواص جامعه با تحلیل و درک درست عوام جامعه را همچنان با خود همراه داشته باشند و نگذارند تاریخ تکرار شود .

 

تجزیه طلبی استانی، پرهیز و گریز چرا؟

 

تجزیه طلبی استانی، پرهیز و گریز چرا؟

از: دکتر میلاد محقق(مازندنومه)

 

تلاش بی وقفه تجزیه طلبان مازندرانی برای تاسیس استان جدید در غرب این استان همچنان ادامه دارد و ما شاهد پیگیری های برخی افراد در پایتخت نیز می باشیم.

 در این میان نگرانی عده ای از مخالفان این جریان نیز وجود دارد و آنان نیز به فراخور حال و توان شان در صددند تا این اتفاق هرگز رخ ندهد.

عده ای دیگر نیز وجود دارند که هنوز به نتیجه مشخصی در این باره نرسیده اند و همچنان در حال مطالعه هستند که آیا صلاح در این است که استانی جدید تاسیس شود یا به جای این اقدام، کارهای دیگری لازم است رخ دهد تا حل مشکلات غرب مازندران را به دنبال داشته باشد.

پرسش نخست ما این است که موافقان طرح به واقع دنبال چه رویداد جدیدی هستند؟

 ابتدا از همه مخالفان و موافقان اجازه می خواهیم تا این بحث را آزاد بگذاریم تا از خود سانسوری به دور باشیم.

 بدون تردید موافقان طرح مذکور به دو گروه تقسیم می شوند:

 - گروه نخست کسانی هستند که به راستی رفع مشکلات منطقه را در تاسیس استان جدید می بینند.

 - گروه دوم تنها وانمود می کنند که انگیزه گروه نخست را دارند اما به دنبال اهداف دیگری هستند.

 سخن ما در ابتدا با گروه نخست است که با بررسی و مطالعاتی که انجام داده اند به این نتیجه رسیده اند که مشکلات موجود در منطقه با تاسیس استان جدید و جدا سازی بخشی از استان مازندران و یا احتمالا گیلان می توان به سعادت استانی دست یافت.

 مشکلاتی که هم اکنون می توان به آنها اشاره نمود را می توان به چهار دسته کلی قسمت کرد که شامل مشکلات: اقتصادی،اجتماعی،فرهنگی و سیاسی می باشد.

بدون آن که بخواهیم به کالبد شکافی مشکلات مذکور بپردازیم تذکر این مطلب را ضروری می دانیم که منشا همه مشکلات موجود یا بین المللی است، یا منطقه ای است و یا ملی و در سطحی کوچکتر استانی.

مشکلات بین المللی را که نمی توان با استان جدید حل کرد و همچنین مشکلات منطقه ای و ملی را!

 و اما مشکلات استانی که همه می دانیم سالهاست وجود دارد و هیچ ارتباطی هم به مسائل بین المللی،منطقه ای و ملی ندارد.

 اگر استاندار قدرت اداره امور استانی را ندارد،اگر فرماندار فاقد توان مدیریت کارآمد برای حل مشکلات یک شهرستان می باشد،اگر نمایندگان مردم در مجلس شورای اسلامی و شوراهای اسلامی شهر و روستا قادر نیستند مطالبات مردمی را با تخصص و درایت دنبال کنند و اگر مردم دارای مکانیزم صحیح برای رسیدن به خواسته های بحق خود نیستند تقصیر استان مازندران نیست که این همه مشکلات کوچک و بزرگ را لمس می کنیم.

دوستانی که با صرف انرژی های بسیار به دنبال تاسیس استان جدید هستند آیا تا کنون به دنبال رفع مشکلاتی نظیر آنچه فهرست وار اشاره کرده ایم رفته اند؟

حتما عزیزان معنا و فاصله بین بهداشت و درمان را به خوبی می دانند و حتما تقدم و ارزش پیشگیری قبل از وقوع را بخوبی می شناسند؟

 آیا اگر ما در زمینه ای دستورات بهداشتی را رعایت نکرده باشیم و به همان دلیل مبتلا به بیماری شویم و اگر در این زمان چاره کار حفظ بهداشت باشد، می بایست به درمان روی آوریم یا اینکه باید با صبر و حوصله توجه خودمان را به دستورات بهداشتی متمرکز سازیم تا به مرور مشکل مان برطرف شود؟

 کدام مسئول تا کنون به طور جدی برای حل مشکلاتی همچون بیکاری،فقر،فساد و... گام برداشته که حل نشده تا ما اکنون بگوییم که حل این مشکلات در تاسیس استان جدید است؟

شما ضعف نمایندگان مردم را در مجلس و شوراهای اسلامی شهر و روستا نمی دانید؟ آیا استاندار و فرمانداران محترم خود را بی عیب و نقص می دانند و عقیده دارند که همه آنچه باید انجام می داده اند، به انجام رسانده اند ؟

آیا اگر بین مردم و مسئولان استان همدلی مورد نیاز به وجود آید و آنگاه برنامه های مشترک شان عملی گردد، ذره ای از مشکلات موجود باقی خواهد ماند؟

 می پرسید چگونه می شود همدلی مورد نیاز را به وجود آورد؟

 چرا از جامعه شناسان،روان شناسان،روان شناسان اجتماعی،حقوق دانان و مسئولانی که دلسوزتر و متخصص ترند کمک نمی گیرید؟

 به نظر این جانب شما موافقان طرح تجزیه استان مازندران در راه تاسیس استان جدید، دچار پرهیز و گریز شده اید.

 پرهیز از بیان مشکلات اصلی و آنگاه راه حل های واقعی، و گریز از مسئولیت پذیری بسیاری از مشکلات موجود.

 برای رضای خدا و سعادت مردم بیاییم و به مسئولان استانی و شهرستانی صراحتا" مشکلات واقعی را بگوییم و از بیان واقعیات پرهیز نکنیم.

وباز بیاییم بسیاری از مشکلات را به گردن بگیریم زیرا همه ما در به وجود آمدن مشکلات سهیم هستیم و اگر این کار را صورت بدهیم آن گاه خواهیم دید که مردم نیز متواضعانه سهم خود را در بروز مشکلات شان جستجو خواهند کرد و در این هنگام قصور مسئولان را نیز به راحتی خواهند بخشید.

 اگر به این مسئله ایمان ندارید امتحان کنید. پرهیز و گریز از بیان حقایق و مسئولیت پذیری در بروز مشکلات، خود مشکلی بر مشکلات موجود خواهد افزود و بی درنگ اندک اعتماد بین مردم و مسئولان را نیز از بین خواهد برد.

 استان مازندران دارای ظرفیت های محیرالعقولی در حوزه منابع انسانی و طبیعی است که تا کنون مردم و مسئولان این استان، آن گونه که باید و شاید به آنها توجه نکرده اند و اکنون زمان آن فرا رسیده است تا همه با همدلی و همکاری، سعادتمندی واقعی را تجربه کنیم.

 اما گروه دوم که عده ای سوار بر موج تغییرات و تحولات کشورند و همیشه ماهرانه منافع شخصی و گروهی خود که فرسنگها با منافع مردم و مملکت فاصله دارد را جستجو می کنند، افرادی که در این گروه جای می گیرند کسانی هستند که جز منافع خود منافع دیگری را نه می بینند و نه می شناسند.

به نظر می رسد که مردم بهتر از هر کس دیگری اینان را می شناسند و ما از بیان مشخصات آنان خودداری می کنیم.

اما سخنی با این گروه: مردم غرب مازندران به خوبی و سهولت قادرند تا مشکلات خود را با اعتماد به هم و مسئولان دلسوز و متخصصشان حل کنند و نیازی به تاسیس استان جدید ندارند به شرط آنکه ابتدا مصادیق مربوط به فقر فرهنگی و اجتماعی از آنان برداشته شود که بانی آنها نیز شما هستید.

 استان مازندران اکنون راه خود را برای رسیدن به توسعه واقعی یافته است و مردم و مسئولان غرب مازندران باید با درایت و جدیت هر چه تمامتر سهم خود را در این وسعت عظیم جستجو کرده و آن را بیابند.

 برای رفع بی کاری و کم کاری در اقشار مختلف جامعه ابتدا باید تنبلی را از جامعه دور کنیم زیرا جبران عقب ماندگی های موجود با کارکرد معمولی میسر نخواهد شد و برای رسیدن به هدف بزرگ باید کارهای بزرگ صورت گیرد که ما به مردم و مسئولان غرب مازندران در این ارتباط ایمان داریم، باز به شرط آنکه دچار پرهیز و گریز نشویم، تمام.  (drmohaqeq@gmail.com)


وظیفه دولت در دفاع از فرهنگ اسلامى- داریوش فریاد رامسر

 

وظیفه دولت در دفاع از فرهنگ اسلامى

داریوش فریاد رامسر

 

عمده ترین وظیفه دولت در مبارزه فرهنگى و دفاع از فرهنگ اسلامى همان ترویج روز آمد و تکنولوژیک ارزشها است.

البته ترویج ارزشهاى معنوى در جامعه اسلامى به دو صورت کلّى انجام مىگیرد:

1ـ از راه بحث، مناظره و استدلال

2ـ از راه تحریک احساسات و عواطف

راه نخستین اختصاص به اندیشمندان و عالمان جامعه اسلامى دارد. که درباره هر یک از ارزشها به صورت منطقى و استدلالى به بحث بنشینند و فواید احیاى هر ارزش و ضررهاى بکارگیرى روشهاى مخالف آن را در جامعه بیان کنند. و با جمع بندى منطقى به این نتیجه برسند که باید فلان ارزش احیا شود یا با فلان شیوه غلط مبارزه گردد. اگر چه در ارائه همین راه نیز دولت با استفاده از رسانه هاى ارتباط جمعى مىتوان نقش تعیین کننده اى ایفاء نماید. لکن در محتواى آن نقشى ندارد.

امّا راه دوّم همان است که امروز دستگاههاى تبلیغاتى غرب براى مبارزه با ارزشهاى اسلامى از آن استفاده مىکنند. زیرا، آنان ضعیف تر و عاجزتر از آن هستند که بتوانند با منطق و استدلال، ارزشهاى اسلامى را تضعیف کنند. یا ارزشهاى منحط خود را ترویج نمایند. بلکه آنان باشیوه هاى تبلیغاتى متمرکز براى ارائه عملى الگوها اهداف خود را تحقّق مىبخشند; یعنى آنچه را مربوط به نوشتار است، اعمّ از روزنامه ها، کتابها، نمایشنامه ها، و امثال آن، به صورتى منظّم و مسلّم به خواننده تلقین مىکنند و خواننده نیز بدون آنکه خود متوجّه شود، بىدرنگ آن را مىپذیرد.
این شیوه در فیلمها بیشتر بکار گرفته مىشود: چهره قهرمان فیلم را به شکلى انتخاب مىکنند که بیننده را به خود جلب کند و به او علاقه مند شود. تا اینکه خواه تا خواه، نسبت به صفات ظاهرى و باطنى او گرایش پیدا کند.

ما باید از شیوه هاى تهاجمى بر ضدّ آنها استفاده کنیم همان گونه که آنها براى ترویج ارزشهاى خود از این شیوه ها استفاده مىکنند ما نیز باید هنرمندانى پرورش دهیم که بتوانند ارزشهاى اسلامى را در فیلم، نمایشنامه، کتاب، رمان، داستان و در سایر آثار هنرى آنچنان زنده و ترویج کنند که بتوانند دیگران را تحت تأثیر قرار دهند، نه آنکه همیشه در مقابل دشمن موضع انفعالى اتخاذ کنیم یا در نهایت، تنها از خود دفاع نمائیم.

ما باید بدانیم که فیلمهایى که با شیوه هاى تبلیغاتى استعمارى ساخته شده براى مردم کشور ما مناسب نیست، آنها بر طبق ارزشهاى انقلاب، اسلام و کشور ما فراهم نشده است. بنابر این، باید خود را براى مقابله با آنها آماده کنیم. راه مقابله، تنها این نیست که توجّه داشته باشیم که تحت تأثیر پیامهاى فیلم قرار نگیریم، چه پیامهاى گویا و صریح و چه پیامهاى ضمنى; مانند شیوه رفتار، طرز پوشیدن لباس، طرز آرایش و مانند آن. بلکه اصلىترین راه مبارزه آن است که با استفاده از آخرین دستاوردهاى تکنولوژى مدرن، ارزشهاى اسلامى خود را در قالب هنرمندانه ترین فیلمها، نمایشنامه ها کتاب ها، رمانها و در قالب سایر آثار هنرى با استفاده از وسایل هنرى و تبلیغاتى، عرضه کنیم و دیگران را تحت تأثیر قرار دهیم.

در خاتمه از خداوند منّان مىخواهیم که مردم و دولت ما را در این مبارزه فرهنگى با شیطانهاى انسى و جنّى پیروز گرداند و همگان را مشمول لطف و عنایت حضرت بقیةالله الاعظم (عج) قرار دهد.

 

 

نابود کردن ارزشهاى اسلامى، هدف دشمن از تهاجم فرهنگى

 

فرهنگ شامل رقص هم می شود; اما این مطلب چه ربطى به مسأله مبارزه با تهاجم فرهنگى دارد؟ خطرى که ما را تهدید مىکند از دست دادن باورها و ارزشهاى انقلاب و فراموشى اعتقادات و مبانى دینى است. این باورها و ارزشها سالها فراموش شده بود ولى به برکت انقلاب و خونهاى شهیدان دوباره زنده شده است. به اینکه مانند هزار سال پیش برقصیم یا مانند آنها موسیقى بنوازیم احیاى ارزشهاى اسلامى گفته نمی شود. چرا راه را اشتباه می رویم؟ چه کسى ما را به اشتباه میاندازد؟ میگویند: پخش فیلمهاى ویدئویى بدآموز یکى از مظاهر هجوم فرهنگى است; مانند فیلمهاى سینمایى مبتذلى که شرکت هالیوود می سازد. بنابراین، ما باید با آنها مبارزه کنیم، خودمان فیلمى بسازیم شبیه فیلمهایى که آنها می سازند; اما قدرى کم رنگتر، تا با هجوم آنها مبارزه شود! یعنى وقتى جوانان ما ببینند که خودمان هم فیلمهایى داریم که جاى فیلمهاى هالیوود را می گیرد دیگر به سراغ آنها نمی روند! گویى مشکل بر سر این مسأله است که این فیلم را از هالیوود وارد میکنیم; اما اگر خودمان همان فیلم را بسازیم دیگر اشکالى ندارد.

مشکل ما چیز دیگرى بود. حقیقت این است که محتواى این گونه فیلم ها ارزشهاى اسلامى ما را از بین میبرد. نه ارزشهاى ملى و ایرانى را. جوانى که سحر از خواب ناز برمیخاست و به مناجات با خدا می پرداخت و از آن کار لذت می برد، از خوف الهى یا از شوق خدا اشک بر گونه هایش جارى می شد و سر و صورت بر خاک می سایید، با متروک شدن آن ارزشها، تا ساعت دوازده شب یا حتى پس از آن می نشیند و از تلویزیون یا از ویدئو فیلمهاى سینمایى تماشا می کند. چنین جوانى دیگر سحرخیز نمی شود. یا دانش آموزى که شبها بجاى درس خواندن با ویدئو مأنوس است دیگر درس خوان نمی شود و نمی تواند مشکلى را از کشور حل کند. وقتى همه دانش آموزان ما این گونه شدند، معلمان ما هم مجبورند به آنها نمره بدهند و همه را قبول کنند; چون وقتى همه بچه هاى کلاس درس نخواندند بودند معلم چه می تواند بکند، جز آنکه به همه ارفاق کند. در بعضى مراکز آموزشى هم، قانونى وجود دارد که اگر نمره اکثریت افراد کلاس کم شود معلم باید در آزمون خود تجدید نظر کند و ارفاق کند. وقتى هم که همه درس نخوان شدند دیگر درس خوان و نابغه اى پیدا نمی شود و بدین ترتیب پیش میرود، تا به آن نقطه اساسى برسد. آن نقطه اساسى تشکیک در ضروری ترین عقاید دینى است. این موارد مربوط به عمل و ارزشهاى رفتارى است.

وقتى در جامعه ما صریحاً و بدون هیچ ترس و واهمه اى استاد، سر کلاس دانشگاه، براى بچه هاى بسیجى که به دانشگاه رفته اند، در ضروری ترین عقاید اسلامى تشکیک می کند و کسى جرأت حرف زدن ندارد، درباره اصل وجود خدا بگوید که هیچ دلیل علمى بر اثبات او وجود ندارد، آن وقت آیا با احیاى سنتهاى ملى این گونه مشکلات حل میشود؟ آیا با براه انداختن جشنواره هاى آوازه خوانى با تهاجم فرهنگى مقابله می شود؟ آنها اصل اعتقاد به خدا را انکار می کنند. ولى ما به دنبال این هستیم که بجاى موسیقى جاز از موسیقى ملى خودمان استفاده کنیم. چه کسى فریب میدهد؟ چه کسى فریب می خورد؟ چه دستى در کار است؟

 

وظیفه دولت در دفاع از فرهنگ اسلامى

 

 

وظیفه دولت در دفاع از فرهنگ اسلامى

از: داریوش فریاد رامسر

 

عمده ترین وظیفه دولت در مبارزه فرهنگى و دفاع از فرهنگ اسلامى همان ترویج روز آمد و تکنولوژیک ارزشها است.

البته ترویج ارزشهاى معنوى در جامعه اسلامى به دو صورت کلّى انجام مىگیرد:

1ـ از راه بحث، مناظره و استدلال

2ـ از راه تحریک احساسات و عواطف

راه نخستین اختصاص به اندیشمندان و عالمان جامعه اسلامى دارد. که درباره هر یک از ارزشها به صورت منطقى و استدلالى به بحث بنشینند و فواید احیاى هر ارزش و ضررهاى بکارگیرى روشهاى مخالف آن را در جامعه بیان کنند. و با جمع بندى منطقى به این نتیجه برسند که باید فلان ارزش احیا شود یا با فلان شیوه غلط مبارزه گردد. اگر چه در ارائه همین راه نیز دولت با استفاده از رسانه هاى ارتباط جمعى مىتوان نقش تعیین کننده اى ایفاء نماید. لکن در محتواى آن نقشى ندارد.

امّا راه دوّم همان است که امروز دستگاههاى تبلیغاتى غرب براى مبارزه با ارزشهاى اسلامى از آن استفاده مىکنند. زیرا، آنان ضعیف تر و عاجزتر از آن هستند که بتوانند با منطق و استدلال، ارزشهاى اسلامى را تضعیف کنند. یا ارزشهاى منحط خود را ترویج نمایند. بلکه آنان باشیوه هاى تبلیغاتى متمرکز براى ارائه عملى الگوها اهداف خود را تحقّق مىبخشند; یعنى آنچه را مربوط به نوشتار است، اعمّ از روزنامه ها، کتابها، نمایشنامه ها، و امثال آن، به صورتى منظّم و مسلّم به خواننده تلقین مىکنند و خواننده نیز بدون آنکه خود متوجّه شود، بىدرنگ آن را مىپذیرد.
این شیوه در فیلمها بیشتر بکار گرفته مىشود: چهره قهرمان فیلم را به شکلى انتخاب مىکنند که بیننده را به خود جلب کند و به او علاقه مند شود. تا اینکه خواه تا خواه، نسبت به صفات ظاهرى و باطنى او گرایش پیدا کند.

ما باید از شیوه هاى تهاجمى بر ضدّ آنها استفاده کنیم همان گونه که آنها براى ترویج ارزشهاى خود از این شیوه ها استفاده مىکنند ما نیز باید هنرمندانى پرورش دهیم که بتوانند ارزشهاى اسلامى را در فیلم، نمایشنامه، کتاب، رمان، داستان و در سایر آثار هنرى آنچنان زنده و ترویج کنند که بتوانند دیگران را تحت تأثیر قرار دهند، نه آنکه همیشه در مقابل دشمن موضع انفعالى اتخاذ کنیم یا در نهایت، تنها از خود دفاع نمائیم.

ما باید بدانیم که فیلمهایى که با شیوه هاى تبلیغاتى استعمارى ساخته شده براى مردم کشور ما مناسب نیست، آنها بر طبق ارزشهاى انقلاب، اسلام و کشور ما فراهم نشده است. بنابر این، باید خود را براى مقابله با آنها آماده کنیم. راه مقابله، تنها این نیست که توجّه داشته باشیم که تحت تأثیر پیامهاى فیلم قرار نگیریم، چه پیامهاى گویا و صریح و چه پیامهاى ضمنى; مانند شیوه رفتار، طرز پوشیدن لباس، طرز آرایش و مانند آن. بلکه اصلىترین راه مبارزه آن است که با استفاده از آخرین دستاوردهاى تکنولوژى مدرن، ارزشهاى اسلامى خود را در قالب هنرمندانه ترین فیلمها، نمایشنامه ها کتاب ها، رمانها و در قالب سایر آثار هنرى با استفاده از وسایل هنرى و تبلیغاتى، عرضه کنیم و دیگران را تحت تأثیر قرار دهیم.

در خاتمه از خداوند منّان مىخواهیم که مردم و دولت ما را در این مبارزه فرهنگى با شیطانهاى انسى و جنّى پیروز گرداند و همگان را مشمول لطف و عنایت حضرت بقیةالله الاعظم (عج) قرار دهد.

 

 

انتخابات ۲۴ آذر ۸۵ - قسمت سوم-مهدی حلاجیان

 

انتخابات ۲۴ آذر ۸۵  - قسمت سوم

مهدی حلاجیان

 

برای کسب موفقیت بیشتر در انتخابات لازم بود که با حوزه ی انتخابیه بیشتر مانوس شده و مشکلات آن را کاملا لمس نمایم.

بدین منظور و به ویژه در منطقه ی اسلاشهر و شهرری نگاه ویژه ای را باید رقم می زدم. لذا از دوستان همکار ساکن آن مناطق بهره گرفتم و مشکلات اساسی آن را دسته بندی نمودم. این دو منطقه برخی دردهای مشترک و چند مشکل اختصاصی به خود داشتند.آن ها را فهرست کردم تا در موقعیت مناسب زمان تبلیغات انتخابات در سخنرانی ها از آن ها بهره بگیرم.

همانطور که در قسمت اول یاد آور شدم ؛ به منطقه ی اسلامشهر نگاه ویژه ای داشتم ؛ چرا که این منطقه در انتخابات مجلس با شهر تهران مشترک ولی از نظر شورای شهر ؛ دارای نمایندگان مستقلی بود. این ویژگی را شهر ری نداشت. با شرایط یاد شده تمرکز تبلیغات شورای شهر تهران از اسلامشهر حذف و در عوض میدان پاک و تمیزی برای کاندیداهای مجلس فراهم می شد.نکته ی دیگر این بود که به عنوان پایه ای مستقل و نمونه می شد کارهای حوزه ی انتخابیه ی تنکابن و رامسر را در آن شبیه سازی کرد.

البته اسلامشهر و شهر ری مثل شهر تهران و شمیرانات مشکل وسعت و جمعیت را برای کاندیداها داشتند. اسلامشهر جمعیتی بالغ بر ۸۰۰ هزار نفر دارد؛ این جمعیت حدودا سه برابر جمعیت تنکابن و رامسر است.

برای شناخت بیشتر اسلامشهر دوست خوبم محمد علی جهانبخش زحمات زیادی را متقبل شد. ایشان کارشناس ارشد علوم اجتماعی و رئیس مدرسان علوم اجتماعی آموزش و پرورش اسلامشهر هستند. به پیشنهاد بنده و با زحمات ایشان مقرر شد از کلیه ی مدرسان علوم اجتماعی اسلامشهر در خصوص مشکلات  اسلامشهر و راه حل های آن ها مطلب تهیه شود. چندین دبیر مجرب این خواسته ام را اجابت کردند ؛ بنابراین برنامه ریزی برای حضور فعال در اسلامشهر برایم خیلی راحت شد.   

 ***

پس از اعلام اسامی نامزدهای تائیدشده ؛ سامانه ی اینترنتی وزارت کشور اسامی را در صفحات وب خود جای داد. برای آشنائی بیشتر با رقبا اسامی را یک به یک مرور کردم.  نام آشنائی مرا به یاد دوران دبیرستان انداخت. جلیل جعفری بنه خلخال ؛ این نام یاد آور دو پسرعمو بود که در کلاس های سوم و چهارم دبیرستان همکلاسم بودند. به یکی از آن ها ؛ حسن جعفری بنه خلخال تلفن کردم؛ در اوج ناباوری گفت که پسرعمویم می باشد و این آغاز ارتباطم با دکتر جلیل جعفری بنه خلخال بود . وی دکترای فیزیک هسته داشت و تا دو روز پس از شروع رسمی زمان انتخابات در فرانسه مشغول گذراندن دوره های ویژه ی تخصصی بود.

با اشاره به اینکه حوزه ی انتخابیه نیاز به دو نماینده داشت و با اطلاعات جامعی که از اسلامشهر و شهرری جمع کرده بودم ؛  با کمک حسن و خانواده ی دکتر بروشوری اختصاصی با ائتلاف دو نفره ویژه ی شهر ری و اسلامشهر چاپ کردیم.

در این بروشورها که بصورت تک رنگ ( سیاه و سفید ) چاپ شد ؛ عکس دونفر در روی برگه ای به ابعاد ۱۷*۱۳ چاپ شد و در پشت این برگه برای اسلامشهر مطلب خاص اسلامشهر و برای شهر ری نیز مطلب خاص شهرری درج شد.

* پشت برگه ی تبلیغاتی اسلامشهر نوشته شد : 

برنامه ها در صورت کسب رای ( با توجه به آشنایی کامل با مشکلات منطقه )

   ۱  - زمینه سازی حضور نمایندگان مختص اسلامشهر در مجلس

     ۲ -  تلاش برای ایجاد ارتباط خط متروی تهران به اسلامشهر

     ۳ -  توجه ویژه برای بهبود وضعیت عمرانی ( خصوصا راه و آب ) و خدمات  فاهی اسلامشهر

     ۴ - برنامه ریزی برای بهبود وضعیت اقتصادی مردم و محرومیت زدائی از       اسلامشهر

     ۵ - تلاش برای افزایش بودجه ی اختصاصی به اسلامشهر و نظارت بر تقسیم ببندی  مصرف آن

    ۶ - تلاش برای بهبود فضاهای آموزشی و رفع مشکلات دانشجویان ؛ دانش آآموزان و فرهنگیان 

    ۷ - تلاش برای بهبود وضعیت امنیت اجتماعی منطقه

    ۸ - حضور مستمر در جمع مردم اسلامشهر

وعده ی ما روز جمعه ۲۴ آذر ؛ پای صندوق های رای

 

   * پشت برگه ی تبلیغاتی اسلامشهر نوشته شد :

 برنامه ها در صورت کسب رای ( با توجه به آشنایی کامل با مشکلات منطقه )

1   ۱ -       زمینه سازی حضور نمایندگان مختص شهر ری در مجلس

2   ۲ -      تلاش برای ایجاد شورای شهر مستقل شهر ری

3   ۳ -     توجه ویژه برای بهبود وضعیت عمرانی و خدمات رفاهی منطقه

 ۴ -   برنامه ریزی برای بهبود وضعیت اقتصادی مردم و محرومیت زدایی از شهر ری

5   ۵ -  تلاش برای رفع مشکلات ناشی از عدم تصفیه پساب های بهشت زهرا ( س )

6   ۶ -      تلاش برای ساماندهی و هدایت فاضلاب تهران از سمت شهر ری و زمین های زراعی

7   ۷ -       تلاش برای بهبود فضاهای آموزشی و رفع مشکلات دانشجویان ، دانش آموزان و فرهنگیان

8   ۸ -       تلاش برای بهبود وضعیت امنیت اجتماعی منطقه

9   ۹ -    حضور مستمر در  جمع مردم شهر ری

 

وعده ی ما روزجمعه  ۲۴  آذر ،  پای صندوق های رأی

 

 

 هرچند که ما دو نفر نتوانستیم در انتخابات رای لازم برای ورود به مجلس را کسب کنیم ؛ آشنایی مجدد حسن با خانواده ی دکتر سبب شد تا ایشان پس از پایان انتخابات و در فرصت مقتضی با دختر دکتر ازدواج کنند .

***

پس از تولید اقلام تبلیغاتی مهمترین بخش ؛ مدیریت توزیع آن ها است. شاید سخت ترین بخش کار انتخاباتی این قسمت کار است.یافتن افراد مورد اعتمادی که هزینه های انجام شده را به مقصد از پیش طراحی شده برسانند ؛ کار بسیار سختی است. چه بسا کاندیداهائی که با پرداخت اجرت پخش اقلام تبلیغاتی ؛ عده ای را استخدام می کنند ؛ ولی این افراد اقلام یاد شده را یکجا در سطل زباله می ریزند ؛ یا به عنوان چک نویس به خانه می برند و یا یک جا در رودخانه خالی می کنند و ... البته کارت های کوچک طراحی شده ی تبلیغاتی به درد چک نویس نمی خوردند.

خوشبختانه  بستگان ؛ دوستان خوب رامسری در تهران و دوستان همکار در حد بضاعت خود ؛ در معرفی ام به دیگران با اقلام تبلیغی تولیدی ؛ نهایت محبت را در حقم ادا کردند؛ که جا دارد مجددا از آنها به واسطه ی زحماتشان تقدیر و تشکر نمایم.  

مکان های توزیع اقلام تبلیغی در تهران :

 ورودی فرهنگسرای بهمن ؛ میدان انقلاب ؛ میدان ولی عصر ( عجل الله تعالی فرجه الشریف ) ؛ میدان امام حسین علیه السلام ؛ امامزاده صالح ؛ میدان راه آهن ؛ میدان هفت تیر ؛ پارکینگ سرویس های اداری چند اداره ؛ میدان صادقیه ؛ میدان سعادت آباد ؛ میدان پونک و برخی محله های شهر بزرگ تهران.

مکان های توزیع اقلام تبلیغی در شهر ری :

امام زاده شاه عبدلعظیم حسنی  و متروی شهر ری.

توزیع اقلام تبلیغی در اسلام شهر :

بازار اسامشهر ؛ چهار محله ی بزرگ اسلامشهر ؛ هفت مسجدی که در آنها سخنرانی کردم. 

سعدیا ؛ مرد نکو نام نمیرد هرگز -مهدی حلاجیان

 

سعدیا ؛ مرد نکو نام نمیرد هرگز

مهدی حلاجیان

 

 

چند روز دیگر نوزدهمین سالگرد درگذشت پیر جماران است.     

از تاریخ پیروزی انقلاب اسلامی ۳۰ سال گذشته است و ده سال از این انقلاب را به رهبری ایشان گذراندیم.

انقلابی که با هدفی بزرگ پایه ریزی شد ؛ شکل گرفت و پیروز شد.انقلابی با رویکرد اسلامی ؛ هرچند در پیروزی این انقلاب همه ی اقشار و گروه ها دست به دست هم دادند و پیروزی شگفت انگیز قرن را رقم زدند.انقلابی با کمترین هزینه ی جانی در بررسی تمام انقلابات جهان.

هیچ کس همدلی ؛ محبت ؛ همزبانی و همیاری مردم در سخت ترین شرایط پیروزی انقلاب از یاد نبرده است. اینک همه در آرزو و افسوس روزهائی هستند که مردم همه خود را یک خانواده می دانستند.

پیر فرزانه توکلش به خدا بود و  دل در گرو همت انقلابی و اسلامی مردم داشت ؛ اما صد افسوس که نگذاشتند آن چه او در سر داشت به منصه ی ظهور برسد.

از آغازین روزهای پیروزی انقلاب تا پایان زندگی پر برکت ایشان ؛ مشکلاتی بر روند انقلاب حادث شد که اگر غیر از درایت پیر فرزانه و غیر از همت انقلابی مردم بود ؛ ناکامی کمترین نتیجه ی آن بود.

 - کودتای نوژه به قصد حذف امام از انقلاب

 - حمله ی نظامی امریکا به طبس 

 - ترور شخصیت های برجسته ی انقلابی

 - مبارزه مسلحانه ی گروه های غیر اسلامی

 - مبارزه ی مسلحانه ی گروه هائی با مارک و نقاب اسلامی

 - ضعف و ناهمخوانی دولت موقت با اهداف انقلاب

 -  ناکارآمدی و فرار اولین رئیس جمهور انقلاب

 - جنگ تحمیلی عراق علیه ایران

- بمباران شهرهای غیرنظامی

- بمباران های شیمیایی و میکروبی

- مداخله ی مستقیم نظامیان آمریکائی در جزیره ی بوبیان برای بازپس گیری فاو

 - جریانات قائم مقام رهبری

- کشتار حجاج ایرانی در مناسک حج

و...

و همه ی این ها مدیریت رشد و توسعه ی کشور را دستخوش نابسامانی های غیرقابل کنترل کردو امام که به امید اصلاح ؛ توسعه و پیشرفت کشور گام در وادی مبارزه و تحمل سختی ها داده بود ؛ به آنچه می اندیشید و می خواست دست نیافت و با ضمیری روشن و دلی امیدوار از این جهان فانی به دیار باقی شتافت. روحش شاد و با مقربین درگاه الهی محشور باد.

***

مردم نیز همانگونه که چند میلیونی به استقبالش آمدند ؛ ده میلیونی به تشیع پیکر پاک و نورانی اش رفتند.

و اینک پس از گذشت نوزده سال همان مردم با همان عشق به مراسم سالگردش می آیند و یاد او را گرامی می دارند. یاد این شعر سعدی می افتم:

سعدیا ؛ مرد نکونام نمیرد هرگز

مرده آن است که نامش به نکوئی نبرند

سال نو آوری و شکوفائی(فریاد رامسر)

 

 

بنام حضرت دوست

از:داریوش فریاد رامسر

 

 

 چون سال نو آوری و شکوفائیه خواستم شکوفائیم را  نشون بدم  !! به بهانه گردهمای بچه های ا- ع لشکر همیشه سر افراز 25 کربلا ضمن قدر دانی از دست اندرکاران برنامه ریزی جمع آوری بچه های 8 سال دفاع مقدس یک بار دیگر یاد ها آن روز های قشنگ بدونه بهانه و ادعا  دور هم جمع شده بودیم و چقدر دیروز روز گذشت بچه گرد سفید بر شقیقه ها نشسته روزی که همین شقیقه ها رو دیدم داشت تازه سبز می شد  در روز جمعه 3 خرداد روز آزاد سازی خرمشهر  خواستم دغ دلمو خالی کنم  با خودم حرفی داشتم واما بعد 

  
روزگار عجیبی است.
روزگار غریبی است.
دیر آمده ها زود می خواهند بروند.
نه. ببخشید. دیر آمده ها صاحبِ خانه هم شده اند و این ماییم که باید زحمت را کم کنیم!
روزگار عجیبی است.
جوان های امروزی، همان هایی که برخی آنان را فاسدالاخلاق و ... می دانند، راحت تر جبهه بودنمان را باور می کنند.
روزگار غریبی است.
باید برگه سوابق جبهه مان را دست مان بگیریم و به دیر آمده هایی که چند سالی هم از خودمان کوچک ترند و بچه ای بودند در جبهه، نوپا، ثابت کنیم که:
- در سه راه مرگ کجا بودیم!
- اصلا روزها و ماه های آغازین جنگ چیکار می کردیم.

نه. اصلا ایرادی به کسی نیست.
ولی وقتی کسی که هنوز با مداد مشق شب می نوشته، حالا امروز تا کم می آورد، یقه می دراند که:
- کربلای پنج کجا بودی؟!
خدا رحم کرد این نوباوگان! درصدر اسلام نبودند.
وگرنه حضرت امام حسن (ع) را هم به خاطر سابقۀ کم جبهه، زیر سوال می بردند!

آقا جان!
ما جبهه نبودیم.
هیچکداممان.
ولی مطمئن باشید هیچگاه حاضر نیستیم برگه سابقۀ جبهه مان را بر سر نسل امروز و حتی پرروتر از آن، بر فرق دیروزی ها بکوبیم!
همین دوستان بزرگوار، فقط و فقط به خاطر بغض و حسادت - و نه هیچ چیز دیگر. چرا که حسادت از چشم و زبان شان شعله می کشید  جالب تر این که، وقتی تیرشان به سنگ خورد و دیدند کم آورده اند، همین رفقای مثلا شفیق، به سابقه جبهه من هم گیر دادند.
قشنگ است اگر برایتان بگویم: خود من با همان که از من می پرسید:
- ببینم داریوش، تو مگه چقدر جبهه بودی؟ اصلا مگه تو نیروی عملیاتی بودی؟ تو که توی تبلیغات بودی به جلو چیکار داشتی؟!...
می دانید همه اینها برای چی بود؟
به خاطر انتشار آن خاطره از آزادی خرمشهر که شاهد غلت زدن ده ها بسیجی بر روی میدان مین در خرمشهر بوده ام.
چرا این چنین می کنند؟
و ای کاش همین حضرات، این قدر که از جناح های سیاسی و مافیای قدرت فرمان بری دارند، از ولایت فرمان می بردند که امروزمان این نبود.


و این همه از عدم پیروی از ولایت است و بس.

سخنی با شما

 

سخنی با شما و...

از: علی

 

آقایان مسئولین استان مازندران که همیشه  شعار اتحاد ملی و انسجام اسلامی میدادند در پایان انتخابات مجلس هشتم هیچ توجه و جلسه ای برای قدردانی و خسته نباشید به کاندیداهایی که رای نیاوردند ترتیب ندادند در حالی که  ستاد انتخابات کشور هیچ گونه وام و مساعدت مالی نیز بعمل نیاورد . پیشنهاد می کنم از توانمندی دیگر کاندیداها در مشورتها و فعالیتهای حوزه دفتر اجتماعی و سیاسی استانداری و فرمانداریها استفاده شود و به معنی واقعی اتحاد ملی و انسجام اسلامی مقام معظم رهبری را اجرا نمایند . اینقدر جناحی و باندی عمل نکنید !!!!؟؟؟؟

بعضی از کاندیداهای مجلس هشتم  مازندران که تایید صلاحیت شده اند اما رای نیاوردند  می خواهند برای ریاست جمهوری کاندیدا شوند . رسانه ها اینقدر بسته عمل نکنید و چهره های تکراری نشان ندهید  ....کاندیداتوری مجلس کم از کاندیداتوری ریاست جمهوری نیست زیرا  بنا بر فرمایش حضرت امام (ره) : مجلس در راس امور است .  اصلا از کاندیداها امتحان کتبی و عملی بعمل آورید و به غیر از این روسای محترم جمهور قبلی هم از میان همین مردم برخاستند ...... آقای احمدی نژاد نیز شهرستانی بودند . مازندرانی ها خودشان را دست کم نگیرند چون مازندران سرزمین علویان است .... ما می توانیم ...

 

 

رامسر و کویر امکانات

 

رامسر و کویر امکانات

 

س-الف

 

با سلام
نمیدانم اعضای محترم شورا و شهردار محترم تاکنون از مسیر بیمارستان بطرف میدان بسیج عبور نموده اند یا خیر؟ شاید هم بدلیل مشغله زیاد موفق نشده اند آسفالت این منطقه را بازدید نمایند دیدن آن برای یک بار خالی از لطف نخواهد بود زیرا بی شباهت به مناطق جنگی نمی باشد .

شهردار محترم تاکنون این سوال رااز خود نموده است که اگر این مناظر طبیعی خدادادی نبود و شماشهردار یک شهر بیابانی بودید آن شهر اصلاقابل سکونت بود ؟خوشبختانه درآمد شهرداری از محل ساخت و ساز های فراوان و افزایش قیمت زمین در رامسر بسیار هم خوب است و هیچگونه کمبود بودجه ای نیز وجود ندارد .

 کمی همت ، همدلی و مدیریت نیاز است

 

انتخابات ۲۴ آذر ۸۵ - قسمت دوم

 

انتخابات ۲۴ آذر ۸۵  - قسمت دوم

مهدی حلاجیان

 

مهم ترین قسمت شرکت در انتخابات ؛ تبلیغات و شیوه های معرفی خود به دیگران است. البته با اشاره به شرایط محیطی  روش های مختص به منطقه را باید به کار برد.زیر پوشش قراردادن جمعیت ده میلیونی تهران و وسعت  بی حدش کار بس مشکلی بود. همانطور که درقبل یاد آور شدم هدفم کسب تجربه بود و البته نیم نگاهی هم به کسب آرای بیشتر برای استفاده در انتخابات مجلس هشتم در آن لحاظ شده بود. دو مدل تبلیغات را لازم دانستم :

 ۱ - تبلیغات مجازی برای کل حوزه ی انتخابیه

شیوه های تبلیغاتی مجازی انتخاباتی :

اولین شیوه ی تبلیغی ایجاد یک وبلاگ تبلیغاتی و انتخاباتی با نام  تا آذر   http://taazar.blogsky.com/ از مهرماه و ارایه ی ۹ مطلب زیر در اینترنت بود.

  • این شیوه از مقدمه ی کار تا انتهای انتخابات و حضور در عرصه ی فضای مجازی را به دنبال داشت. این وبلاگ بیش از ۴۰۰۰ بیننده و جمعی نظر دهنده داشت. البته کار وبلاگ تا مدتی بعد از انتخابات ادامه داشت و دو مطلب : 

  • آخرین مطالب این وبلاگ بود. ( این وبلاگ هنوز هم قابل رویت است . )

    شیوه ی دوم تبلیغات بنده حضور در وبلاگ های مختلف و قراردادن پیام ( کامنت ) در بخش نظرات وبلاگ ها بود.

    شیوه ی سوم تبلیغات قراردادن نامه های تبلیغی معرفی خودم و وبلاگ در پست های الکترونیک ( ای میل ) برخی از وبلاگ نویسان و یا کسانی که در وبلاگ ها نظر می دادند بود. 

    شیوه ی چهارم فرستادن پیامک ( اس ام اس ) برای دوستان رامسری  و رامسری های مقیم تهران بود.

     ۲ - تبلیغات بصری برای مناطقی از حوزه ی انتخابیه به عنوان کسب تجربه  بدین منظور لازم بود بروشور ؛ پوستر ؛ تراکت و زندگی نامه تهیه شود.

    برای تهیه ی عکسی که بتواند بیننده را به خود جذب کند با دوستانی که گام در مسیرهای تبلیغاتی نهاده بودند مشورت کردم. آنها پیشنهاد حضور در آتلیه  ای با سیستم پرده ی سفید و انتخاب عکس از میان آن را پیشنهاد نمودند. برای این کار لازم بود حداقل صد عکس گرفته شود و در یک حساب سرانگشتی باید مبلغ گزافی کنار گذاشته شود.

    دوست خوبم سید ابراهیم غیاثی مدیرعامل شرکت تبلیغاتی انتشاراتی نیمادسپاهان مرا به اصفهان دعوت کرد تا در آتلیه ی آقای آرش فارسی عکس های مطلوب تهیه شود.

    آتلیه ی پرده ی سفید ؛  عملکردی به مانند پرده ی آبی در سینما و تلویزیون دارد.در این آتلیه پرده ی سفیدی در پس زمینه قرار می گیرد و عکس های گرفته شده به راحتی در سیستم چاپ و گرافیگ کامپیوتری قابلیت طراحی مناسب را دارند.

    برای این که عکس به حالت طبیعی نزدیک باشد ؛ پس از تنظیم نور و مراحل تکنیکی عکاسی ؛ شخصی بصورت مصاحبه سوالاتی پرسید تا حالت گفتگو در چهره بهتر پدیدار شود. پس از چند لحظه و در ادامه ی گفتگوها و در مدت ۵ ساعت ؛ در این آتلیه ۲۵۰ عکس گرفته شد.به لطف دوستان این مرحله به پایان رسید و با تشکر ویژه از آن دو عزیز هزینه ای بابت عکس ها و سی دی مربوطه پرداخت نشد.

    از میان ۲۵۰ عکس ؛ تعداد ۱۵ عکس به انتخابم کنار گذاشته شد تا به طراح پوستر انتخاباتی سپرده شود. ازمیان دوستان و همکاران طراح ؛ خانم رقیه با وفا فوق لیسانس گرافیک از دانشگاه هنرهای زیبای تهران و رتبه ی سوم مسابقات سراسری طراحی و گرافیک امام رضا علیه السلام ؛ گزینه ای بود که در آغاز حرکتم برای انتخابات مسولیت طراحی پوستر را به عهده گرفت. باتشکر ویژه از ایشان ؛ کارطراحی پوستر آغاز شد و از میان ۱۰ عکس ارسالی ؛ عکسی که همه به عنوان پوستر تبلیغاتی آن را دیده اند و زینت بخش گوشه ی وبلاگ است ؛ به طراحی نهایی رسید.

                                         

    به توصیه ی بنده برای حفظ حرمت پرچم؛ المانی حرکتی از رنگ های نزدیک به پرچم انتخاب شد ؛ به جای رنگ سبز از رنگ فیروزه ای مایل به سبز و به جای رنگ قرمز از رنگ جگری  و کلمه ی جلاله ی الله نیز در این المان حرکتی نمادین پرچم ؛  حذف شد.برای نخستین بار و بر خلاف عرف معمول ؛ پوستری با پس زمینه ی سفید طراحی شد .

    از این پوستر  به صورت رنگی تعداد دوهزار عدد در قطع ۳۵*۲۵ سانتی متر با کاغذ تحریر ۸۰ گرمی و در قطع کارت ویزیت ۴*۶ سانتی متر نیز ۳۵۰ هزار عدد با کاغذ گلاسه ۲۰۰ گرمی چاپ شد  ( تعداد را با وسعت و جمعیت تهران  مقایسه کنید.) . در پشت کارت ویزیت ها نیز ذکر ایام هفته را گنجاندم با المان پرچم و نام خودم ( قطعه ی پائینی پوستر ) و بصورت تک رنگ نیز در کاغذ تحریر ۷۰ گرمی و به ابعاد ۱۰*۷  تعداد ۲۰۰ هزار عدد با پشت نویسی زیر انجام شد:

    مهندس مهدی حلاجیان

    فارغ التحصیل رشته ی مهندسی برق دانشگاه صنعت آب و برق شهید عباسپور

    مدیر پروژه ی احداث ساختمان جدید  صدا و سیمای مرکز گیلان - رشت

    عضو هیات موسس کانون دوستی رامسر

    عضو شورای مرکزی انجمن اسلامی دانشجویان

  • ادامه در قسمت بعد

  • چرا رامسر را دست کم گرفتید

     

    چرا رامسر را دست کم گرفتید

    محمد - م "یک رامسری مقیم امریکا

     

    به همه رامسریها سلام دارم.

    من حدود ۳۵ سال است که به امریکا آمده ام و در این مدت حتی یک بار هم به ایران نیامده ام.خانواده ما اهل یکی از محلات رامسر بودند و من را برای تحصیل به امریکا فرستادند و من با سختیهای زیاد درس خواندم و به درجات علمی بالا رسیدم و همین حالا دارای امکانات خوب و راحت هستم.

    نکته ای باید در اینجا عرض کنم این است که هیچگاه از یاد رامسر و خاطراتش غافل نبودم و همیشه بیاد رامسر هستم.

    چند روز پیش چند تا از کارکنانم از ایران آمده بودند و از سفری که به رامسر داشتند برایم تعریف می کردند و می گفتند که رامسر با داشتن مناظر طبیعی بسیار زیبا متاسفانه شهر مناسبی برای توریست نیست و امکانات قابل توجهی ندارد و مدیریت شهری آن بسیار ضعیف است.

    من خیلی خجالت زده شدم و به آنها گفتم چه چیزی بیشتر از همه شما را دل زده کرده و آنها گفتند همه چیز رامسر که به مدیریت شهری آن مربوط می شود.

    آنها مطالب زیادی را در این باره برایم نقل کردند و من آن شب را با ناراحتی خوابیدم چون ریشه من در رامسر است و من قصد دارم پایان عمرم را در رامسر باشم و در رامسر بمیرم و در آنجا مرا خاک کنند.

    نمی دانستم در این باره با چه کسانی باید درد دل کنم.دیشب وقتی در google رامسر را search کردم با ramsarnews آشنا شدم و تصمیم گرفتم از این طریق با همه رامسریها صحبت کنم و مشکلات را با آنها در میان بگذارم ولی نمی دانم که آیا مسئولان شهری هم این مطالب را می خوانند یا نه.

    از شما رامسریها می خواهم این مطالب را بگوش مسئولان رامسر برسانید.

    مگر ساختن رامسر چقدر مشکل است که هنوز به این شکل مانده.راستی یادم رفته بود بگویم که دوستان من عکسهایی هم از رامسر برایم آورده بودند و مناظری که نباید در رامسر وجود داشته باشند را دیدم.

    چرا رامسر را دست کم گرفته اید؟ من در نامه های بعدی نظراتم را برای بهتر شدن رامسر برایتان می نویسم.

    از ramsarnews خواهش می کنم نوشته هایم را به فارسی ترجمه کند و برای خوانندگان نمایش دهد.

    فدای همه رامسریها و همشهریانم در هر جای دنیا.

     

    جاده دریایی رامسر - تنکابن،یک رویا

    Go to fullsize image

     

    جاده دریایی رامسر - تنکابن،یک رویا

     

    از:س-الف

     

    این یک تفکر رویایی بوده که نیازمند کار کارشناسی بیشتری می باشد . ساحل شنی ، بستر غیر مقاوم وخوردگی شدید فلزات در اثر شرایط اقلیمی منطقه از مهمترین موانع این عملیات میباشد .

    استفاده از منطقه کوهپایه جهت احداث کمربندی علاوه بر هزینه کمتر موجب رونق کسب وکار در آن مناطق می گردد که شورای شهر میباست به عنوان پروژه ملی منطقه ای به آن توجه ویژه ای نماید تا ضمن کاهش ترافیک در زمان تعطیلات ، مسافرین عبوری و خودروهای سنگین از زیباترین بلوار رامسر جهت عبور استفاده ننمایند.

     

    ایام فاطمیه تسلیت باد

    ایام فاطمیه

    از:فریاد رامسر

    سلام
    ایام فاطمیه

    شهادت ام ابیها حضرت فاطمه زهرا سلام ا... علیها به ساحت مقدسه آن حضرت و شما دوستدران اهل بیت تسلیت باد .



    مظلومیت با همه بخش هاى زندگى صدیقه طاهره پیوند خورد، به ویژه حوادث دوران پس از رحلت پیامبر اکرم (ص) که همچو تندبادى بر آن ؟یاس نبى? وزید و منجر به شهادت دردناک و غم آور آن ?ریحانه رسول? گردید، اما همین مظلومیت هاى پیوسته نیز همگى یک جهت را نشان مى دهد و آن ?سوى دین دارى و پایدارى به پاى دین اصیلاست.
    ادامه  در وبلاگ فریاد رامسر

     

    مشکلات پسر یه مسئول

     

    مشکلات پسر یه مسئول

     

    از: پسر یک مسئول

     

    مشکل پسر یه مسئول اینه که هیچ کس اون رو بخاطر خودش نمی خواد .

    مشکل پسر یه مسئول اینه که همه اون رو بخاطر منافعی که شاید ازش بهشون برسه میخوان .

    مشکل پسر یه مسئول اینه که همه فکر میکنن که هیچ غمی نداره ولی دلش پره غمه .

    مشکل پسر یه مسئول اینه که همه فکر میکنن لحاف و متکاش از حریره ولی نمیدونن که بالشش مثل بالش پسر همسایه هست .

    مشکل پسر یه مسئول اینه که همه فکر میکنن که هر شب بره بریان میخوره ولی نمیدونن که غذای اون هم همون نون و پنیر و تخم مرغ و کوکو سبزی و تره و سقرمه !!!! ( ممکنه خیلی ها ندونین چیه ) هست که خودشون میخورن .

    مشکل پسر یه مسئول اینه که همه فکر میکنن باباش ماشین داره ولی نمیدونن که بعد از چند ماه نوبت وام ماشین بهشون رسیده و تا ۵ سال باید قسطش رو بدن .

    مشکل پسر یه مسئول اینه که همه فکر میکنن باباش خونه داره ولی نمیدونن که یه خونه داره میسازه که بعد ۵ سال هنوز تمام نشده .

    مشکل پسر یه مسئول اینه که همه فکر میکنن هر جایی بخواد بره راننده داره ولی نمیدونن که بعضی وقت ها ۲۰ دقیقه منتظر تاکسی وای میسته .

    مشکل پسر یه مسئول اینه که همه فکر میکنن نون رو میارن دم خونشون تحویل میدن ولی نمیدونن که گاهی وقت ها کلی تو صف میمونه

     مشکل پسر یه مسئول اینه که همه فکر میکنن همه کار از دست باباش برمیاد ولی نمیدونن اگه یه وقت کارشون درست نشد معنی اش اینه که کار خودشون مشکل داشت

    مشکل پسر یه مسئول اینه که همه فکر میکنن هر روز یه دست لباس عوض میکنه ولی نمیدونن که حتی بعضی وقت ها یه پیرهن رو ۱ سال میپوشه و انگار نه انگار ...

    مشکل پسر یه مسئول اینه که همه درددل هاشون رو میان به اون میگن ولی نمیدونن که خودش کلی درد تو دلش داره .

    مشکل پسر یه مسئول اینه که همه فکر میکنن که داره کارهای باباشو توجیح میکنه ولی نمیدونن چیزی که گمان میکنن با واقعیت خیلی فاصله داره .

    مشکل پسر یه مسئول اینه که همه ازش بنزین!!!! میخوان ولی نمیدونن که باباش واسه زمین کشاورزی اش مثل بقیه تو جهاد کشاورزی ثبت نام کرده .

    مشکل پسر یه مسئول اینه که همه ازش انتظار دارن که در هر حال با هاشون خوب برخورد کنه ولی نمیدونن که اون هم گاهی وقت ها حوصله خودش رو هم نداره .

    مشکل پسر یه مسئول اینه که تو تاکسی به باباش تهمت بزنن ولی نتونه جواب آقا رو بده .

    مشکل پسر یه مسئول اینه همه فکر میکنن کارش در آینده تضمینه ولی نمیدونن که داداشش داره فوق لیسانس میخونه و از الان دنبال کار میگرده .

    مشکل پسر یه مسئول اینه که همه فکر میکنن که به هر جایی که رسیده با پارتی بوده ولی نمیدونن که حتی از خودی هم خورده ولی فقط امیدش خدا بوده .

    مشکل پسر یه مسئول اینه که همه فکر میکنن جیبش پر پوله ولی نمیدونن که گاهی وقت ها ۳روز تو جیباش فقط ۱۰۰ تومن پیدا میشه

    مشکل پسر یه مسئول اینه که همه فکر میکنن حقوق باباش میلیونیه ولی نمیدونن که با ۲۹ سال سابقه حقوقش از خیلی از معلم ها !!!! پایین تره .

    مشکل پسر یه مسئول اینه که همه انتظار دارن جواب نه ازش نشنون ولی نمیدونن اون هم دل داره .

    مشکل پسر یه مسئول اینه که همه فکر میکنن جمعشون تو خانواده همش جمعه ولی نمیدونن که متوسط دیدن باباش در روز به ۱ ساعت هم نمیرسه

    مشکل پسر یه مسئول اینه که همه فکر میکنن باباش همش پیششه ولی نمیدونن که گاهی وقت ها ۳ روز باباشو نمیبینه .

    مشکل پسر یه مسئول اینه که همه فکر میکنن باباش میخوره و میخوابه ولی نمیدونن که تو یه هفته سه بار تهران میره و تو یه هفته دیگه سه بار مرکز استان

    مشکل پسر یه مسئول اینه که همه فکر میکنن باباش بی خیاله ولی نمیدونن که واسه حل مشکل مردم خودش گاهی وقت ها تا تهران میره و مستقیما به وزرا نامه میده

    مشکل پسر یه مسئول اینه که همه فکر میکنن باباش بی خیاله ولی نمیدونن که گاهی اوقات وقت کم میاره و ساعت ۶ صبح جلسه میذاره

    مشکل پسر یه مسئول اینه که همه انتظار دارن باباش معجزه کنه ولی نمیدونن که هنوز شهرشون تو غرب مازندرانه !!!!!!!!!

    مشکل پسر یه مسئول اینه که همه از باباش انتقاد های بیجا میکنن ولی نمیدونن که هیچ کدوم از این کارها به باباش ربطی نداره

    مشکل پسر یه مسئول اینه که همه میگن باباش با شورا برخورد کنه ولی تا حالا هیچ کس نگفته که این شورا با رای مردم (مردم) اومدن سرکار !!!!!

    مشکل پسر یه مسئول اینه که همه بهش میگن این مشکلات دروغه ولی نمیدونن که همه اینها عین واقعیته .

    مشکل پسر یه مسئول اینه که  ..........................

    ادامه داره

     

    شاید بگید این چرت و پرت ها چیه .

    ولی بدونید اون قدر دلم پره که هیچ جایی رو بهتر از اینجا پیدا نکردم

     

    او آمد

     

    به نام خدا

     


    او آمد

     

    از: داریوش فریاد رامسر



    او آمد تا در کوچه های تنهایی همراه مادر باشد

    او آمد تا سیلی خوردن مادر را خواهر نبیند

    او آمد تا مرحم دل شکسته ی پدر باشد

    او آمد تا کنار جگر پاره پاره ی برادر باشد

    او آمد تا تن بی سر برادر را نظاره گر باشد

    او آمد تا آرامش قلب آشفته ی دختر برادر باشد

    او آمد تا خوار کننده ی ظالمان باشد

    او آمد تا صبور ترین بانوان باشد

    او آمد تا سرمشقی برای جهانیان باشد

    او آمد

    او آمد تا بسوزد هم از عشق و هم از.....

    او آمد تا بسوزد و بسازد و عشق بازی کند با همو که به عدد شن ها شکر گذارش بود

    او آمد تا معنای حقیقی عشق را به بشریت بیاموزد

    ....

    او آمد

    تا

    زینب باشد

    تاریخچه ی تشکیل کانون دوستی رامسر

     

    تاریخچه ی تشکیل کانون دوستی رامسر

     

    از: مهدی حلاجیان

     

     

    پائیز ۸۳ زنگ تلفن همراهم به صدا درآمد. دوستی رامسری که فقط در یکی از جلسات کانون دانشجویان و دانش آموختگان مازندران در رامسر به جلسات ما آمده بود پس از احوالپرسی و با مقدمه ای کوتاه از نقشم در کانون فوق الاشاره از بنده خواست تا در راه اندازی انجمن رامسری های مقیم تهران فعالانه وارد عمل شوم.

    پیشنهاد بسیار خوبی بود می توانستم با اشاره به سوابق و تجربیات کانون دانشجویان و دانش آموختگان مازندران سهم بزرگی در را اندازی انجمن جدید داشته باشم.نکته ای که به ذهنم رسید و بلافاصله آن را مطرح کردم این بود: اگر اطمینان دارید که این انجمن دستمایه ی انتخابات ریاست جمهوری نهم که در خرداد ۸۷ برگزار می شود ؛ نیست با کمال میل حاضرم ؛ اما تجربیات بنده نشان داده که عملا قبل از انتخابات ها ایجاد چنین مجامع متشکل می تواند برای کاندیدا مفید باشد. مثل همه ی حزب های خلق الساعه در انتخابات.و ادامه دادم تنها یک روز بعد از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری حاضر به شرکت در راه اندازی این امر پسندیده هستم و خداحافظی کردم.

    در اسفند ۸۳ مجددا این دوست عزیز تماس تلفنی گرفت و ماجرا را با شکل عملی تری بیان کرد . اما پاسخم چون گذشته همان بود.

    اردیبهشت ۸۴ ؛ اینبار ایشان مرا به جلسه ای دعوت کرد که با حضور حدود ۳۰ نفر از رامسری های مقیم تهران در فرهنگسرایی واقع در خیابان ورشو ؛ دعوت راپذیرفتم . بعضی از چهره ها آشنا و برخی را برای بار اول می دیدم. در این جلسه لزوم همدلی شهروندان برای حل مشکلات هم بیان شد. دوباره بنده به این نکته ی اساسی اشاره کردم که لازم است از انتخابات ریاست جمهوری و همه ی انتخابات ها دوری گزینیم تا بتوانیم همه ی مردم را زیر چتر وحدت و همدلی گردهم آوریم. دوستان پذیرفتند. قرارشد ازمیان اسامی « خانه ی رامسر » ؛  « انجمن ( جامعه ی ) رامسری های مقیم تهران » و «  کانون رامسر »  یکی را برگزینیم که پیشنهاد کاملتر  « کانون دوستی رامسر » به تصویب حاضرین رسید. آین جلسه آغاز تشکیل « کانون دوستی رامسر » بود. از کلمات جامعه و انجمن بدین دلیل استفاده نشد که در جناح های عمده ی کشور هرکدام بار معنایی خاص خود را دارند. در این جلسه قرار شد چند نفر به اتفاق بنده مراحل تصویب اساسنامه و مرامنامه را پیگیری کنیم.

    تدوین اساسنامه ی کانون دوستی رامسر با اشاره به موجود بودن اساسنامه ی کانون دانشجویان و دانش آموختگان مازندران و تجربیات بنده در وزارت کشور با سرعت و دقت صورت گرفت.

    در مرحله ی اول انتخابات ریاست جمهوری دوستان له یا علیه نامزدی اعلام نظر نکردند ؛ اما در مرحله ی دوم  با عجله علاقه مند شدند که از محمود احمدی نژاد حمایت شود.علاوه بر مخالفت شخصی بنده ؛ قول جلسه ی ورشو از یک طرف و ثبت نبودن کانون در وزارت کشور از طرف دیگر را به عنوان مواردی بیان کردم که ازنظر وجدانی و قانونی زیر سوال می رفتیم . دوستان با یکدلی از این عمل صرف نظر کردند ؛ اما عده ی موافق حمایت با پیشنهاد ارایه شده به این نتیجه رضایت دادند که می توانند با جمع کردن طوماری به عنوان « جمعی از رامسری های مقیم تهران » نامه ی حمایت تهیه کنند و چنین نیز کردند. با این عمل « کانون دوستی رامسر »  در انتخابات حضور نیافت .

    اعتقاد راسخ بنده مبنی بر دخالت نکردن مستقیم کانون در انتخابات ها ؛ بر این نکته تاکید دارد که این امر باعث تاریخ مصرف دار کردن کانون است. اولا با فرض پیروزی شخص  مورد حمایت ۴ یا ۸ سال می تواند ادامه حیات دهد و اگر شخص مورد حمایت انتخاب نشود ؛ پس از برگزاری انتخابات شاهد حذف تدریجی خواهیم بود.                               

       

    پائیز ۸۴ اولین همایش کانون دوستی رامسر و اعلام موجودیت آن در فرهنگسرای امام علی علیه السلام واقع در خیابان ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف - خیابان اسفندیار با حضور حدود ۲۵۰ رامسری تشکیل جلسه داد. این تعداد افراد کسانی بودند که از طریق دفتر تلفن اعضای گردهم آمده ی جلسه ی ورشو و دوستانشان شناسایی شده بودند. در این نشست که اعلام رسمی حضور کانون دوستی رامسر درتهران بود ؛ بنده به عنوان اولین سخنران مراسم ؛بخشی از اساسنامه ی و اهداف و قصد کانون را برای حضار تشریح کرده ؛ و از مردم رامسر خواستم در توسعه و رشد رامسر و ایجاد زمینه های همدلی گام ها را محکمتر بردارند. در این نشست گروه موسیقی نیز دعوت شده بود و آقای آرش کوشا دیگر سخنران این مراسم بود.

    از نکات زیبای این نشست دیدار رامسری هایی بود که سال های پس از تحصیل ازهم فاصله گرفته بودن و با آنکه در تهران زندگی می کردند ؛ هیچوقت نتوانسته بودن همدیگر را از نزدیک ببینند.

    کانون دوستی رامسر در تاریخ ۱۰/۲/۸۵ توانست نام خود را به عنوان یک سازمان مردم نهاد اجتماعی در دبیرخانه ی امور اجتماعی وزارت کشور ثبت نماید.

    کانون دوستی رامسر تا به امروز وابسته به هیچ جناح ؛ حزب و گروهی نیست و در هیچ انتخاباتی اظهار نظر سیاسی نکرده و دوستان رامسری علاقه مند به رشد و توسعه در آن گردهم آمده اند تا آتیه ی رامسر درخشان باشد.

    حضور طیف های مختلف سیاسی ؛ ایدئولوژی در هفت همایش برگزار شده ی کانون و ارتباط سلیقه های متفاوت در این همایش ها ؛ نمونه ی بارز غیر خطی بودن کانون است.

    علیرغم تلاش اعضای هیات موسس کانون برای ساختارمند شدن کانون و حضور فعال با روند تشکیلاتی ؛ متاسفانه به دلیل فقدان مکان مناسب و اختصاصی به عنوان دفتر کار و رجوع همشهریان در آن برای ارتباط بیشتر ؛ فقدان کمک مالی موثر و مستمر برای استخدام فرد مشخص و پاسخگو در همه ی ساعات کاری ؛ ایجاد بانک اطلاعاتی قابل دسترسی ساده و کامل و عدم ثبت نهایی کانون در وزارت کشور ؛ عاملی شده است که اعضای هیات موسس ؛ بصورت هیات امنائی کانون را اداره کنند.

    در این راستا حمایت و پشتیبانی آقای آرش کوشا و ایجاد هماهنگی های لازم برای تخصیص مکان های برگزاری همایش بطور رایگان ؛ و برگزاری جلسات هفتگی در محل کارشان در سه شنبه های هر هفته قابل تقدیر است.پیشتر محل تشکیل جلسات هفتگی در محل کار آقای علیرضا ( پرویز ) عبدلله نعمتی بوده است؛ که از ایشان هم تقدیر ویژه می شود.

    شایعاتی در شهرستان و در بین رامسری های مقیم تهران وجود دارد که کانون را زیر مجموعه ی مهندس اسفندیار رحیم مشائی می خوانند ؛ به ضرص قاطع اعلام می کنم که اعضای هیات موسس کانون دوستی رامسر برای برنامه ریزی های کانون و ... هیچ ارتباطی با ایشان نداشته و در دو همایش از ایشان به عنوان سخنران بهره برده است.شاید بیان این نکته خالی از لطف نباشد که اعضای هیات موسس کانون از بدو تشکیل تا نوشتن این مرقومه هیچ گونه جلسه ی اختصاصی با ایشان نداشته اند و اکثریت مطلق آنها هیچگونه ملاقات شخصی و یا مرتبط با کانون ؛ با ایشان نداشته اند.

    برای آشنایی بیشتر با کانون می توانید به وبلاگ سابق کانون دوستی رامسر و یا به سایت جدید آن مراجعه کنید.آدرس های :

    http://www.ramsary.com/

    http://kanon-ramsar.persianblog.ir/

    اعضای هیات موسس کانون دوستی رامسر به ترتیب الفبا :

    مسیح جواهردهی ؛ محمدقاسم حلاجیان ؛ مهدی حلاجیان ؛ بوذرجمهر خلعتبری ؛ سیدمهدی سیداحمدی ؛ بهرام واقفی ؛ سیدفخرالدین نژادموسوی ؛ علیرضا عبدالله نعمتی 

    لازم به ذکر است که آرش کوشا و  حجه الاسلام علی اصغرنیک نهاد از عضویت در هیات موسس کانون دوستی رامسر به علت مشغله ی کاری انصراف دادند. 

     

    مژده به همشهریان رامسری

     

    مژده به همشهریان رامسری

    کنار گذر ساحلی رامسر

    از:پسر یک مسئول

     

     

    بعد از کلی حرف ها و سخن ها مبنی بر عملی نشدن کنارگذر ساحلی رامسر

     بالاخره مطالعه این طرح بزرگ ملی به پایان رسید

    و طرح مجلد ۵۰۰ صفحه ای برای اجرا آماده شد .

     

     

     

    بیایید بار دیگر با اعتقاد به اعتمادبه نفس ملی خود

    آینده را بسازیم

     

     

    ما می توانیم

     

    اگر بخواهیم

     

    شورایی های رامسر بگوش

     

    شورایی های رامسر بگوش

     

    به قلم: پسر یک مسئول

     

    رامسر که ازش بعنوان بهشت زمینی خدا نام می برند بعد از انتخابات سومین دوره شوراها خوشحال بود که اعضای شورا کسانی تحصیل کرده و با سابقه هستند .

    ولی بعد از یه مدت کارهایی انجام شد که همه تو مدرک و تحصیلات و سابقه اعضای شورا شک کردند .

    و حتی بعضی ها میگفتند : حیف ابراهیم درجانی !!!!!

    ابراهیم درجانی یکی از اعضای سابق شورا بود که کبابی داشت !!!!!!!!

    یکی از اون کارهای عجیب این بود که همه جای کشور اطلاعیه دادند که شورای رامسر شهردار می پذیرد ثبت نام کنید .

    به هر حال بعد مدت ها ۴۰ نفری ثبت نام کردند .

    تا همون موقع هم کلی وقت گذشته بود .

    بالاخره اعضای شورا تصمیم گرفتند که آقای شعبانی شهردار اسبق کتالم و سادات شهر رو بعنوان شهردار به استانداری معرفی کنند .

    برخلاف نظر خیلی ها که می گفتند : مسئولین شهر با وی مخالفند ولی واقعا این طور نبود و تقریبا همه با وی موافق بودند .

    ولی انگار استانداری با اون مخالف بود .

    انگار همین طور باید رامسر بی شهردار می ماند .

    دیگه قطعی شده بود که شعبانی تایید نخواهد شد و تلاش مسئولین هم بی فایده یود .

    شورا باید سراغ یکی دیگه می رفت .

    بالاخره بعد از مدت ها شورا آقای خانعلی پور رو با حداکثر آرا یعنی ۵ رای بعنوان شهردار انتخاب کرد .

    آقای خانعلی پور به نظر گزینه مناسبی میومد .

    چراکه سابقه شهرداری پردیس کرج رو تو کوله داشت .

    نمیدونم توی یک شب چه اتفاقاتی افتاد که یکی دو نفر از اعضای شورا با وی مخالف شدند .

    بماند که بعضی ها می گفتند : خانم برخی اعضای شورا موافق نیستند !!!!!!!!!!!!!!

    دلیل شگفت آور اعضای شورا این بود که شهردار باید بومی باشه !!!!!!!

    اینجاست که گفتم مردم به سابقه و تحصیلات اونا شک کردند .

    آخه کسی نبود بگه : شما که تو سراسر کشور اطلاعیه دادید !!! شهردار بومی دیگه چیه ؟؟؟؟؟؟

    خانعلی پور اهل بابل بود .

    اونم که دید اوضاع این طوریه فرار رو بر قرار ترجیح داد .

    همون موقع بود که داد امام جمعه در اومد و حسابی تو خطبه ها گلایه کرد .

    انگار قرار نبود رامسر شهردار دار !!! بشه .

    باز شورا تشکیل جلسه داد و این بار :

    قرعه بنام محسن قربانی افتاد .

    قربانی جوان ۳۰ - ۴۰ ساله ای بود که فوق لیسانس عمران داشت بدون هیچ کار اجرایی !!!!!

    اون رفیق امینی شاد ( یکی از اعضای شورا ) بود و از این طریق شهردار شد .

    و چیز جالبتر اینه که قربانی اهل قائمشهر بود .

    حالا این قائمشهر کجای رامسره که قربانی شده بومی من نمیدونم !!!!!!!!!!

    حالا بماند که از همون اول خیلی ها از اون به عنوان شهردار تحمیلی !!! نام می بردند .

    با اونکه حدود هفت ماه از انتخاب شورا میگذشت ولی هنوز هیچ کاری تو رامسر صورت نگرفته بود .

    داد مردم و مسئولین دراومده بود و باز امام جمعه بود که تو خطبه ها یه بار دیگه شورا رو به شدت مورد انتقاد قرار داد و به اونها توپید .

    شورا به خودش اومد و تشکیل جلسه داد .

    و شهردار شروع کرد به رنگ زدن معابر و جدول کاری و موزائیک کاری پیاده رو ها و دیگر هیچ !!!! .

    حالا بعد اون همه اتفاقات جورواجور این رامسر و مردمش باید چوب ندونم کاری های بعضی ها رو بخوره

    قربانی همچنان مشغول کاره و خبری از یه تحول اساسی تو شهر نیست .

    پل رامسر یکی از اون هزار مشکله که مردم رو نسبت به نظام و دولت و مسئولین بد بین کرده .

    این روزها هم هفته ای نیست که یا یه شب نامه در مورد شهردار و شورا تو شهر پخش نشه و یا مقاله ای علیه اونا تو نشریات و روزنامه های محلی چاپ نشه .

    به هر حال این آقایون هستند که باید به خودشون بیان .

    و به این حرف مردم خیلی فکر کنند :

    حیف ابراهیم درجانی !!!!!!!!!!!!!!!!!

     

    تایید و تذکر آقای حلاجیان

     

    تایید و تذکر

     

    به نوشته: حلاجیان

     

    بنده هم متاسفانه با نوشته آقای افتخاری عزیز موافقم.حوالی بهداری رامسر(پایینترازسه راه فلسطین)درهمه ایام سال با قحطی وقطعی آب مواجه ایم! مستقیما با فرماندارفعلی هم صحبت کردم به جایی نرسید!! درتابستان اوضاع بدترهم میشود! برای پرباران ترین منطقه کشور،این یک فاجعه مدیریتی است !

     

    تجلیل از مربیان قرآن شهرستان رامسر

     

    مربیان قرآن شهرستان رامسر تجلیل می‌شوند

     

     

    گروه فعالیت‌های قرآنی: در سالروز شهادت متفکر شهید مرتضی مطهری، مراسم تجلیل ار مربیان قرآن شهرستان رامسر، با حضور مدیرکل تبلیغات اسلامی استان مازندران برگزار می‌‌شود.

    به گزارش خبرگزاری قرآنی ایران (ایکنا) شعبه مازندران، نمایندگی آمل، مراسم تجلیل از مربیان قرآن شهرستان رامسر، دوشنبه 16 اردیبهشت 87 برگزار خواهد شد.

    در این مراسم علاوه بر تجلیل از مربیان قرآن، مدیرکل تبلیغات اسلامی مازندران در رابطه با برگزاری کلاس‌های نهضت قرآن‌آموزی، گفت‌وگویی مستقیم با مربیان قرآن خواهد داشت.

     

    از فرماندار تنکابن تا بخشداری رامسر

     

    از فرمانداری تنکابن تا بخشداری رامسر

    به نوشته: تندر

     

    سلام
    اخبار خوبی می رسه راستی برای یک خسته نباشید بچه گانه بگم


    ........ (''''(`-``'´´-´)'''')
    ..........).....--.......--....(
    .........\.....(6..._...6).../
    ........./........(..0..)....;.\
    ........__.`.-._..'='..._.-.`.__
    ......\....'###.,.--.,.###.'.../
    ....../__))####'#'###(((_\
    ......#############
    ........############
    .......\...#########.../
    ...__/...../..######\....\
    (.(.(____)....`.#.´..(____).).)

    خیریانپور قراره فرماندار تنکابن بشه !!
    اگر مدیریت محترم اخبار رامسر یادش باشه گفته بودم  منتظر خبر  قراردادن چینش مسئولین شهر باشید خبرتان کنم ! این یک خبر
    صیف الدین خلعتبری هم برای بخشداری رامسر دست پا می زند با توجه به دوساله برگزار کردن یاد واره شهید خلعتبری ولی دوستان رامسر موافق نیستند .

     

    در پاسخ به ادعای رئیس شورای شهر رامسر:

     

    در پاسخ به ادعای رئیس شورای شهر رامسر:

     

    برای رفاه حال سرمایه داران و

     

    به نام مردم 

    به نوشته: س-الف

     

    با سلام


    متاسفانه بعضی مواقع مطالبی را می خوانید که احساس می گردد با شعور شما بازی می شود.

    جناب آقای گوهر رستمی، چرا ۷۲ سال این منطقه با مشکل آب مواجه بود و حالا شما تازه این کشف بزرگ را انجام داده اید ؟ پاسخ خیلی ساده است:  زمانی رفت و آمد در این منطقه بسیار سخت انجام می شد و ساکنین محلی در شرایط بدی زندگی می کردند  ولی اکنون با آمدن سرمایداران بومی و غیر بومی به این منطقه وشاید کمک خوب مالی به شهرداری احساسات لطیف شما را نوازش داده و به فکر مردم محروم آن منطقه افتاده اید. در حال حاضر بسیاری از مناطق شهری رامسر در فصول مختلف با کمبود آب آشامیدنی مواجه می باشند و همچنین بسیاری از روستاها از حداقل امکانات رفاهی نیز برخوردار نیستند آنوقت شما به فکر راحتی خیال ویلا داران سرمایه دار اربکله هستید. امیدوارم خداوند به شما و همکارانتان توفیق خدمت به مردم عنایت بفرماید !!!

     

    عروس شهرهای جهان رامسر

                                

     عروس شهرهای جهان رامسر 

      

    شد عروس جمله شهرهای جهان این رامسر                         در میان کوه و دریا واقع گشته رامسر

    گر که خواهی بهترین طرح خدا را بنگری                          کن گذر در دشت و باغ و کوههای رامسر

    رنگ دریا لاجورد و دشتهایی سبز گون                              وه چه غوغا کرده نقاش و خدای رامسر

    بلبلان آواز خوان عطر فضایش بوی گل                            چون کنم وصف طبیعت؟ در بهار رامسر

    شور حال مردمان در فصل تابستان نگر                             هم میان باغ و هم در شالیزار رامسر

    پیرهن بیرون کند جنگل به هنگام خزان                               یاد پیری میکنی بینی فضای رامسر

    کوهها چون مردمانش استوار و سر فراز                             پاک دامن هم عفیفند مردمان رامسر

    مردمانش ساده دل اما دلیر و پر تلاش                                کی کشند منت ز دونان مردمان رامسر

    بهر تولید و نگهداری دام و کشت و کار                              بس کشند رنج زیاد روستاییان رامسر

    چایکار و دامدار مشغول کار و کوششند                              کی روند در ساحل و یا در پلا‍‍‍‍‍ژ رامسر

    کی کنند یادی ز ویلا و هتلهای قشنگ                                باغبان و کارگر یا شالیکار رامسر

    حیف از این تولید و کار مردوان با صفا                             هیچگه ناید کلامی در رثای رامسر

    آن همه عمران و آبادی که در استان کنند                             کی شود آخر نصیب جای جای رامسر

    بس که گفتند از توریست و میهمان و از هتل                       کی کنند حل مشکلات هر جوان رامسر

    چند گویی وصف شهر را" فرامرز" اینچنین                        دور زمرکز ماندن هم گشته بلای رامسر

     

    شعری از مانی

     

    شعری از مانی

     

    یارب این شهر چه شهری ست که صد یوسف دل
    به کلافی بفروشیم و خریداری نیست
    «فریاد» زهر گوشه این شهر بلند است
    ویران شود این شهر که فریاد رسی نیست

    فصلی دیگر ؛ خاطرات انتخابات - مهدی حلاجیان

    وبلاگ شخصی مهندس مهدی حلاجیان 

    فصلی دیگر ؛ خاطرات انتخابات

     

    مهدی حلاجیان

     

     

    می خواهم فصل جدیدی از نوشته هایم را روبروی شما قرار دهم. نوشتن خاطرات شرکت در انتخابات مجلس شورای اسلامی برای کسی که ناکام در بدست آوردن آرای لازم شده ؛ حرکتی نو است.می خواهم  شیوه ها و روش های حضورم در انتخابات را بازگو کنم ؛ بدان جهت که آیندگانی که می خواهند در این وادی وارد شوند ؛ رفتارهای تجربه شده ی مرا هم مد نظر قرار دهند ؛ تا با پختگی مناسبتر و هزینه های مادی و معنوی کمتر ؛ وارد عرصه ی انتخابات شوند.

    در شروع تبلیغ برای نامزدی انتخابات؛ برخی دوستان انذارم می دادند که برای اینکه اهداف و روش هایت لو نرود ؛ بهتر است تمام برنامه هایت را تا روز انتخابات در ذهن خود نگه داری و برگ های برنده شدنت را در هفته های انتخابات رو کنی. اما از همان اول نمی خواستم دوگانه و یا چندگانه با مردم برخورد کنم. بنابراین صادقانه و خالصانه طرح ها و برنامه هایم را درهمان جلسه ی اول بیان کردم تا عکس العمل شنوندگان مباحث را از نزدیک مطالعه کنم.

    فصل جدید نوشتارم را در دو بخش بیان می کنم:

     بخش اول شرکت در انتخابات حوزه ی انتخابیه ی تهران ؛ ری ؛ شمیرانات و اسلام شهر به عنوان کاندیدای میان دوره ای مجلس هفتم شورای اسلامی

     بخش دوم شرکت درحوزه ی انتخابیه ی تنکابن و رامسربه عنوان کاندیدای مجلس هشتم شورای اسلامی

    می خواهم صادقانه تجربیات شرکت در این دو حوزه ی انتخابیه را در اختیار عزیزان بگذارم و سندی در شناخت بهتر بنده و رفتارشناسی مردم این حوزه ها برایتان به یادگار بگذارم.

    چند روزی را منتظر نظرات دوستان می مانم تا بدانم موافق نوشتاری اینچنینی هستند یانه؟ اگر دوستان مشتاق بودند که نوشتار دراین زمینه را با اشتیاق انجام می دهم ورنه  فصلی دیگر برای نوشته هایم می جویم. 

    تاریخچه ی تشکیل کانون دانشجویان و دانش آموختگان رامسر

     

    « تاریخچه ی تشکیل کانون

     دانشجویان و دانش آموختگان رامسر »

    مهدی حلاجیان

     

    تشکیل و معلق ماندن فعالیت کانون دانشجویان و دانش آموختگان رامسر

    کانون دانشجویان و دانش آموختگان مازندران

    زمان دانشجویی در انجمن اسلامی دانشجویان و دفتر نهاد مقام معظم رهبری و... فعالیت های گسترده ای داشتم ( برای آشنایی کامل می توانید در وبلاگ ۲۴ آذر همه را مطالعه نمائید ) درجلساتی که برای میهمانان مراسم های دانشگاه برگزار می شد و در مباحث دانشجویی یک نکته ی اساسی دغدغه ی همه بود ؛ فقدان رشد و توسعه ی مناسب کشور در خیلی از زمینه ها . هرچند زحمات مسولین گذشته را نمی توان از یاد برد اما آنچه مهمتر بود این بود که توقعات قشر تحصیلکرده برای پیشرفت کشور برآورده نشده است.

    این امر زمینه ساز تشکیل کانون دانشجویان و دانش آموختگان  مازندران شد.

    سال ۷۴ به اتفاق چند تن از دوستان رامسری تصمیم به ایجاد تشکلی دانشجویی مانند انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه ها گرفته شد. در ادامه ی بحث ها و برای گسترده تر شدن دامنه ی آن جمع به این نظر رسید که ؛ مجمع دانشجویان و فارغ التحصیلان  پایه گذاری شود.

    اولین جلسه ی این گروه در منزل ما واقع در لپاسر رامسر در ۱۲ فروردین ۱۳۷۵ با حضور هشت نفر از دوستان رامسری دانشگاه های مختلف سراسر کشور تشکیل شد.

    در نهایت و پس از جلسات مکرر نام « کانون دانشجویان و دانش آموختگان رامسر »  برگزیده شد. وزارت کشور با این نام موافقت ننمود ؛ دوستان بجای رامسر کلمه ی « غرب مازندران - مرکزیت رامسر » را انتخاب کردند ؛ این نام هم تایید نشد و سرانجام نام تشکل با کسب مجوز وزارت کشور در ۱۹/۶/۷۹ به اسم « کانون دانشجویان و دانش آموختگان مازندران » تثبیت شد.

     کلیه ی هزینه های کانون توسط دوستان هیات موسس پرداخت شده و کانون هیچگونه درآمد اقتصادی نداشته است.

    برنامه ریزی برای رشد و توسعه ی غرب مازندران بویژه رامسر و تنکابن در اولویت کاری دوستان قرار گرفت. در این جلسات که در مساجد بازار رامسر ۲۳/۳/۷۸  ؛ لپاسر ؛ نارنجبن ؛  آقاپلاسید سادات شهر ۱۵/۵/۷۸ و جامع کتالم  و منازل دانشجویان هیات موسس برگزار می شد ؛ نقصان رشد و نیاز به حرکت اصولی بیشتر حس می شد. کانون از بهار سال ۷۴ شروع به شناسایی دوستان و تشکیل اساسنامه و حفظ ارتباطات موثر با مسولین ادارات شهرستان رامسر نمود و سرانجام پس از پیگیری های سرسختانه توانست در جلسه ی تاریخ ۱۹/۶/۷۹ کمسیون ماده ی ۱۰ احزاب وزارت کشور مجوز فعالیت بگیرد. 

    در اولین دوره ی شوراهای اسلامی شهر و روستا یکی از اعضای هیات موسس کانون علیرغم موافقت سایرین کاندیدا شد و با اشاره به فقدان برنامه ریزی منظم نتوانست وارد شورای شهر شود.

     این پایان ماجرا نبود در ششمین دوره ی انتخابات مجلس شورای اسلامی که در تاریخ ۲۲۹/۱۱/۷۸ برگزارشد دو تن از کاندیداهای سرشناس با اشاره به نفوذ کانون علاقه مند شدند از نفوذ کانون به نفع خود بهره ببرند.پیشنهاد واگذاری چند مسولیت مهم در شهرستان به انتخاب کانون ؛ حمایت مالی ویژه ؛ در اختیار قرار دادن مکان برای دفتر کانون و ..ازجمله پیشنهادت اغوا کننده ی آنان بود. در جلسات مکرر هیات موسس با این موضوع مخالفت شدو این امر باعث شد هر دو کاندیدای مورد نظر تمام همت خویش را به کارگیرند تا این کانون پابرجا نماند. سنگ اندازی های مسولین شهر شروع شد و کارشکنی طاقت فرسا . دوستان کانون علیرغم اخذ مجوز فعالیت سیاسی از وزارت کشور تصمیم به معلق قراردادن فعالیت های کانون شدند.

    مروری بر فعالیت های انجام شده ی کانون

     الف :تشکیل جلسات مقدماتی ( بر اساس صورت جلسات موجود )

    سال۷۵ : ۱۲ فروردین ؛ ۱۰ خرداد ؛ ۲۳ و ۲۴  تیر ؛ ۱۸ مرداد ؛ ۱۲ ُ۱۳ُ ُ ۱۴ ُ و ۱۵ شهریور

    سال ۷۶ : صورت جلساتش نزد من نبود

    سال ۷۷ : ۲۴ شهریور ؛ ۲۵ آبان ؛۹ مرداد ؛ ۱۴ آذر ؛ ۱۷ دی ؛ ۱۹ بهمن

    سال ۷۸ : ۱۰ و ۱۶ فروردین ؛ ۳۱ اردیبهشت ؛ ۲۵ تیر ؛ ۲۰ مرداد ؛ ۱۹ و ۲۶ شهریور ؛  ۳۰ مهر ؛ ۱۴ آبان ؛ ۲۱ بهمن

    سال ۷۹ : ۱۲ فروردین ؛ ۹ و ۱۶ آذر

    ب : بیانیه ها

    کانون در مدت صدور مجوز تا تعلیق فعالیت ها ۴ بیانیه صادر کرد.

    ۱ - بیانیه ی شرکت در برگزاری سومین دوره ی انتخابات مجلس خبرگان ۱/۸/۷۷

    ۲ - بیانیه ی آغاز سال تحصیلی دانشگاه ها ؛ هفته ی دفاع مقدس و گرامیداشت یکصدمین سال تولد حضرت امام خمینی ( ره )

    ۳ - بیانیه ی گرامیداشت روز دانشجو ۱۶/۹/۷۸

    ۴ - بیانیه ی تشکر از حضور مردم در انتخابات مجلس ششم و تبریک به آقای صابری ۲۹/۱۱/۷۸

    ج : حضور فعال در اطلاع رسانی مجلس ششم

    کانون برای جلب مشارکت بیشتر مردم در انتخابات سه نشریه با نام « گام به گام با انتخابات ششم »  چاپ نمود . نشریه ی شماره ی یک در ابتدای بهمن ؛ شماره ی دو درتاریخ ۹/۱۱/۷۸ و شماره ی سه درتاریخ ۲۵/۱۱/۷۸

    د : شرکت در مجامع عمومی

    ۱ - شرکت در دومین همایش مازندرانی های کشور در تاریخ ۱۵/۶/۷۵ به دعوت از آقای محمد عباسی معاون برنامه ریزی و اداری مالی استانداری مازندران و تکمیل فرم مشارکت با شماره نامه ی ۳۳۸۵۶/۱۰ تاریخ ۲۰/۸/۷۵

    ۲ - اعلام موجودیت رسمی کانون در روزنامه ی قدس در تاریخ ۱۹/۷/۷۸

    ۳ - معرفی اسامی هیات موسس کانون با درخواست شماره ی۹ - ۸ - م /۳۷۱ تاریخ ۱۰/۵/۷۹ فرماندار رامسر آقای قنبر سیمیاری

    ۴ - شرکت در دومین همایش گروه ها و تشکل های سیاسی استان مازندران در روز چهارشنبه ۱۷/۹/۷۸ با دعوت آقای شعبان رستمی دفتر اداره سیاسی و انتظامی استانداری مازندران صی دعوت نامه شماره ی ۲۰۰۵۱/۲۱ تاریخ ۲/۹/۷۸

    کلیه ی اسناد ذکر شده نزد اینجانب موجود است.

    رامسر،عشق همه رامسریها

     

     

    رامسر

     

    عشق همه رامسریها

     

     

    سلام به رامسریها و دوستداران رامسر

    به همه شما سلام و درود می فرستیم و برای شما و خانواده هایتان بهترین لحظات را آرزومندیم.

    امروز هنگام گشودن پیامهای شما به یک مورد پیام از محمد برخوردیم که نوشته بودند :

    نمی دانستم که شما هم اهل سانسور هستید.

    محمد عزیز،ما در حاشیه وبلاگمان اهداف خود را بیان کردیم و برای رسیدن به این اهداف، هر کار رسانه ای که لازم باشد انجام می دهیم اما باید بدانید و بدانیم که برخی از مسائل به رسانه های محلی مثل رامسرنیوز مربوط نمی شود و باید از رده های بالاتر حل شود و عنوان آن مسائل در اینجا جز دردسر چیز دیگری به دنبال ندارد.

    تندر عزیز  مطالبی را که می نویسند، همان مسائلی است که باید از داخل شهرستان دنبال شود و دوستان دیگر از خارج از رامسر هدایت و حمایت نمایند و شما عزیزانی که در خارج از کشور هستید باید بدانید که ما برای رسیدن به مطالبات مردم رامسر بهترین شیوه و راه را باید برگزینیم و برای همین منظور هم از شما و دیگر دوستان تقاضای همکاری بیشتر را داریم به خصوص زمانی که مخاطبان رامسرنیوز در باره مطالب خوانندگان نظری دارند بایستی هر چه سریعتر برایمان ارسال کنند تا بحثهای مطرح شده به چالش کشیده شده و بهترین و خالصترین مطالب استخراج شود.

    بهتر است همه ما برای مطالب دیگران اهمیت قائل شویم و به آنها احترام بگذاریم اما این به معنای این نیست که کسی در باره آنها نظر ندهد و نظرات دیگران را نقد نکند بلکه همه باید اهل نظر و در عین حال نقد پذیر باشند.

    زمانی ما این نگرانی را داشتیم که چرا رامسریها سهم بسیار کمی را در شبکه جهانی اینترنت دارند ولی امروز ما شاهد آنیم که رامسرنیوز و دیگر سامانه های اینترنتی که به موضوعات شهرستان رامسر می پردازند،با تلاش قابل توجه خود سهم خوبی را دریافت کرده اند و این سهم رو به افزایش است.

    همه ما باید سعی کنیم تا از بحثهای بی مورد و تنش زا که بیشتر بهانه به دست برخی افرادی که به پیشرفت رامسر علاقه ای ندارند ، می دهد،بپرهیزیم و با بیان منطقی و فنی مشکلات شهرستان رامسر و راه حل های موثر،گامهای مفیدتری را برداریم.

    ما برای شهرستان رامسر، نگرانیم و نگرانی خود را بارها بیان کردیم و برای رفع مشکلات آن از همه کمک خواسته ایم. با انتخاب آقای نیکنام، بعنوان تنماینده مردم رامسر و تنکابن در مجلس،امید زیادی داریم تا مشکلات شهرستان ما یکی پس از دیگری حل شده و مردم به زندگی بهتری دست یابند و اوضاع شهرستان ما هم بهبودی بیشتری یافته تا ما کمتر نزد مهمانان خود خجالت زده باشیم.

    به همه شما رامسریها این امیدواری را می دهیم که با همدلی،هم اندیشی،همبستگی و همکاری، می توانیم هر چه زودتر به اهدافمان دست یابیم.

    و اما بار دیگر بیان اهدافمان:

    زمانی زیبا ترین شهر ایران بود و خیلی از شهرهایی که امروز دارای آرایه های شهری هستند اصلا به چشم نمی آمدند. و لی امروز آنها در بهره مندی از سازه های مدرن شهرسازی به پیشرفت های چشمگیری رسیده اند و رامسر در محرومیت است.به تفکر بنشینیم که چرا در این سالها رامسر محروم زیست و ما هم سکوت کردیم؟اما هدف ما: رامسر یکی از زیباترین شهرهای جهان از نظر بهره مندی از مواهب طبیعی است که می بایست با برنامه های ویژه به شکوفایی بیشتری دست یابد. ما برآنیم تا با اطلاع رسانی مفید و ایجاد و برقراری روابط مفید و موثر بین رامسریهای عزیز، حس همدلی،همبستگی و همکاری را بیش از گذشته در آنان تقویت کنیم تا با کمک هم، رامسری زیباتر از گذشته و با جایگاه بالاتر از شرایط کنونی، از جنبه های فرهنگی،اجتماعی،اقتصادی و حتی سیاسی داشته باشیم.

     

     

     

    رامسر را دریابید! به قلم: تندر

     

    رامسر را دریابید!

     

    به قلم: تندر

     

    سلام
    نقد کردن و انتقاد کردن در سیستم اجرایی شهر در حدحرف می باشد فقط می تواند انتقاد کرد در اجرای آن چی باید کرد !! کی باید کرد !! چرا نمی کنند !!  کسی نیست؟
    ولی آیا واقعا  همگان واقفیم عملکرد این دوره بسیار ضعیف و ناکار آمد بوده و جز قدرت به رخ کشیدن، کار دیگر نکردند فقط در این رهگذر امینی شاد توانسته بار و بندیل خودش را براحتی ببندد و در ساختار نظام مهندسی اسمی در کند و برا ی وراث بعدی خودش کار و ثروت دست و پاکند !!!!!!!!!
    جالب اینکه در این راستا داشتم مطلب گرانی کی عاملش می باشد می نوشتم امروز به مطالب شما بر خوردم.  
    چند وقت دیگر انتخابات اتحادیه تاکسیرانی است و برای گرم شدن تنور این انتخابات دورن شهری کی عامل نظارتش خواهد بود ؟ خدا عالم است . و کی به این تاکسی ها نرخ ثابت پیاده سوار 1000 ریال مصوب کرده خدا عالمه .
    ولی همه می دانند ولی اگر اعتراضی دارید ما موردی  بر خورد خواهیم کرد چرا ؟
    سوال : مگر در شورای شهر تصویب نشده بود که در افزایش تاکسی اقدامی صورت نگیرد ؟
    اگر صورت گیرد به قشر کمکی ها و یا بحق کسانی است که چند سال در شهر دنده زنده  داده شود !!!!!
    ولی ما می بینیم در دگرگونی این ناوگان برداران عزیز پاسدار باز نشسته که با رانت های خودشان آمدند وارد شدند ؟؟
    جواب این سوال  را به کی ربط خواهید داد ؟؟
    تازه برای  هیئت مدیره این دوره ثبت نام هم کردند دیگر ....  اگر برای توسعه شهر رامسر قدمی بر داشته شود از نوع  درستش باشد نه با حرف و حدیث مگر رامسر در قطب گردشگردی نیست ؟  چرا نباید در هر آژانسی حداقل یک نفر زبان انگلیسی و یا عربی بداند ؟  چرا از ۱۷۰  و چند دستگاه تاکسی شهر رامسر حتی یک نفر زبان و روشهای ابتدائی برخورد با یک توریست  را ندارد تا او راراهنمائی کند و از بلا تکلیفی در بیاورد، وجود ندارد؟