رامسرنیوز Ramsarnews اخبار رامسر

نخستین پایگاه اینترنتی خبری - تحلیلی شهرستان رامسر

رامسرنیوز Ramsarnews اخبار رامسر

نخستین پایگاه اینترنتی خبری - تحلیلی شهرستان رامسر

وظیفه دولت در دفاع از فرهنگ اسلامى- داریوش فریاد رامسر

 

وظیفه دولت در دفاع از فرهنگ اسلامى

داریوش فریاد رامسر

 

عمده ترین وظیفه دولت در مبارزه فرهنگى و دفاع از فرهنگ اسلامى همان ترویج روز آمد و تکنولوژیک ارزشها است.

البته ترویج ارزشهاى معنوى در جامعه اسلامى به دو صورت کلّى انجام مىگیرد:

1ـ از راه بحث، مناظره و استدلال

2ـ از راه تحریک احساسات و عواطف

راه نخستین اختصاص به اندیشمندان و عالمان جامعه اسلامى دارد. که درباره هر یک از ارزشها به صورت منطقى و استدلالى به بحث بنشینند و فواید احیاى هر ارزش و ضررهاى بکارگیرى روشهاى مخالف آن را در جامعه بیان کنند. و با جمع بندى منطقى به این نتیجه برسند که باید فلان ارزش احیا شود یا با فلان شیوه غلط مبارزه گردد. اگر چه در ارائه همین راه نیز دولت با استفاده از رسانه هاى ارتباط جمعى مىتوان نقش تعیین کننده اى ایفاء نماید. لکن در محتواى آن نقشى ندارد.

امّا راه دوّم همان است که امروز دستگاههاى تبلیغاتى غرب براى مبارزه با ارزشهاى اسلامى از آن استفاده مىکنند. زیرا، آنان ضعیف تر و عاجزتر از آن هستند که بتوانند با منطق و استدلال، ارزشهاى اسلامى را تضعیف کنند. یا ارزشهاى منحط خود را ترویج نمایند. بلکه آنان باشیوه هاى تبلیغاتى متمرکز براى ارائه عملى الگوها اهداف خود را تحقّق مىبخشند; یعنى آنچه را مربوط به نوشتار است، اعمّ از روزنامه ها، کتابها، نمایشنامه ها، و امثال آن، به صورتى منظّم و مسلّم به خواننده تلقین مىکنند و خواننده نیز بدون آنکه خود متوجّه شود، بىدرنگ آن را مىپذیرد.
این شیوه در فیلمها بیشتر بکار گرفته مىشود: چهره قهرمان فیلم را به شکلى انتخاب مىکنند که بیننده را به خود جلب کند و به او علاقه مند شود. تا اینکه خواه تا خواه، نسبت به صفات ظاهرى و باطنى او گرایش پیدا کند.

ما باید از شیوه هاى تهاجمى بر ضدّ آنها استفاده کنیم همان گونه که آنها براى ترویج ارزشهاى خود از این شیوه ها استفاده مىکنند ما نیز باید هنرمندانى پرورش دهیم که بتوانند ارزشهاى اسلامى را در فیلم، نمایشنامه، کتاب، رمان، داستان و در سایر آثار هنرى آنچنان زنده و ترویج کنند که بتوانند دیگران را تحت تأثیر قرار دهند، نه آنکه همیشه در مقابل دشمن موضع انفعالى اتخاذ کنیم یا در نهایت، تنها از خود دفاع نمائیم.

ما باید بدانیم که فیلمهایى که با شیوه هاى تبلیغاتى استعمارى ساخته شده براى مردم کشور ما مناسب نیست، آنها بر طبق ارزشهاى انقلاب، اسلام و کشور ما فراهم نشده است. بنابر این، باید خود را براى مقابله با آنها آماده کنیم. راه مقابله، تنها این نیست که توجّه داشته باشیم که تحت تأثیر پیامهاى فیلم قرار نگیریم، چه پیامهاى گویا و صریح و چه پیامهاى ضمنى; مانند شیوه رفتار، طرز پوشیدن لباس، طرز آرایش و مانند آن. بلکه اصلىترین راه مبارزه آن است که با استفاده از آخرین دستاوردهاى تکنولوژى مدرن، ارزشهاى اسلامى خود را در قالب هنرمندانه ترین فیلمها، نمایشنامه ها کتاب ها، رمانها و در قالب سایر آثار هنرى با استفاده از وسایل هنرى و تبلیغاتى، عرضه کنیم و دیگران را تحت تأثیر قرار دهیم.

در خاتمه از خداوند منّان مىخواهیم که مردم و دولت ما را در این مبارزه فرهنگى با شیطانهاى انسى و جنّى پیروز گرداند و همگان را مشمول لطف و عنایت حضرت بقیةالله الاعظم (عج) قرار دهد.

 

 

نابود کردن ارزشهاى اسلامى، هدف دشمن از تهاجم فرهنگى

 

فرهنگ شامل رقص هم می شود; اما این مطلب چه ربطى به مسأله مبارزه با تهاجم فرهنگى دارد؟ خطرى که ما را تهدید مىکند از دست دادن باورها و ارزشهاى انقلاب و فراموشى اعتقادات و مبانى دینى است. این باورها و ارزشها سالها فراموش شده بود ولى به برکت انقلاب و خونهاى شهیدان دوباره زنده شده است. به اینکه مانند هزار سال پیش برقصیم یا مانند آنها موسیقى بنوازیم احیاى ارزشهاى اسلامى گفته نمی شود. چرا راه را اشتباه می رویم؟ چه کسى ما را به اشتباه میاندازد؟ میگویند: پخش فیلمهاى ویدئویى بدآموز یکى از مظاهر هجوم فرهنگى است; مانند فیلمهاى سینمایى مبتذلى که شرکت هالیوود می سازد. بنابراین، ما باید با آنها مبارزه کنیم، خودمان فیلمى بسازیم شبیه فیلمهایى که آنها می سازند; اما قدرى کم رنگتر، تا با هجوم آنها مبارزه شود! یعنى وقتى جوانان ما ببینند که خودمان هم فیلمهایى داریم که جاى فیلمهاى هالیوود را می گیرد دیگر به سراغ آنها نمی روند! گویى مشکل بر سر این مسأله است که این فیلم را از هالیوود وارد میکنیم; اما اگر خودمان همان فیلم را بسازیم دیگر اشکالى ندارد.

مشکل ما چیز دیگرى بود. حقیقت این است که محتواى این گونه فیلم ها ارزشهاى اسلامى ما را از بین میبرد. نه ارزشهاى ملى و ایرانى را. جوانى که سحر از خواب ناز برمیخاست و به مناجات با خدا می پرداخت و از آن کار لذت می برد، از خوف الهى یا از شوق خدا اشک بر گونه هایش جارى می شد و سر و صورت بر خاک می سایید، با متروک شدن آن ارزشها، تا ساعت دوازده شب یا حتى پس از آن می نشیند و از تلویزیون یا از ویدئو فیلمهاى سینمایى تماشا می کند. چنین جوانى دیگر سحرخیز نمی شود. یا دانش آموزى که شبها بجاى درس خواندن با ویدئو مأنوس است دیگر درس خوان نمی شود و نمی تواند مشکلى را از کشور حل کند. وقتى همه دانش آموزان ما این گونه شدند، معلمان ما هم مجبورند به آنها نمره بدهند و همه را قبول کنند; چون وقتى همه بچه هاى کلاس درس نخواندند بودند معلم چه می تواند بکند، جز آنکه به همه ارفاق کند. در بعضى مراکز آموزشى هم، قانونى وجود دارد که اگر نمره اکثریت افراد کلاس کم شود معلم باید در آزمون خود تجدید نظر کند و ارفاق کند. وقتى هم که همه درس نخوان شدند دیگر درس خوان و نابغه اى پیدا نمی شود و بدین ترتیب پیش میرود، تا به آن نقطه اساسى برسد. آن نقطه اساسى تشکیک در ضروری ترین عقاید دینى است. این موارد مربوط به عمل و ارزشهاى رفتارى است.

وقتى در جامعه ما صریحاً و بدون هیچ ترس و واهمه اى استاد، سر کلاس دانشگاه، براى بچه هاى بسیجى که به دانشگاه رفته اند، در ضروری ترین عقاید اسلامى تشکیک می کند و کسى جرأت حرف زدن ندارد، درباره اصل وجود خدا بگوید که هیچ دلیل علمى بر اثبات او وجود ندارد، آن وقت آیا با احیاى سنتهاى ملى این گونه مشکلات حل میشود؟ آیا با براه انداختن جشنواره هاى آوازه خوانى با تهاجم فرهنگى مقابله می شود؟ آنها اصل اعتقاد به خدا را انکار می کنند. ولى ما به دنبال این هستیم که بجاى موسیقى جاز از موسیقى ملى خودمان استفاده کنیم. چه کسى فریب میدهد؟ چه کسى فریب می خورد؟ چه دستى در کار است؟

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد