حرفهای خودمونی انتخاباتی با همشهریای رامسری خودمون/لاله عسگررمکی

حرفهای خودمانی انتخاباتی با همشهریهای رامسری خودمان/لاله عسگررمکی

چشم بهم بزنیم رسیدیدم به روز انتخابات مجلس و تازه به این فکر می افتیم که ای وای اون جوری که باید خودمون رو آماده می کردیم که بهترین انتخاب رو انجام بدیم ندادیم و مجبوریم به حرف این و اون گوش کنیم و اسم یه نفر رو بنویسیم و داخل صندوق بندازیم که بعد مثل... پشیمون بشیم.

این روزها خیلی ها در گوش ما زمزمه می کنن و می گن بابا انتخابات کیلویی چنده نمی خواد بابا همون چند نفر خودشون برن رای بدن بسه دیگه!

بعضی ها هم می گن از همین حالا انتخابات انجام شده و دیگه نمی خواد زحمت بکشین و قدم رنجه کنین برین پای صندوق.

بعضی هم می گن گوش به این حرفا ندین اینا ضد انقلابند که می خوان مردم رو نا امید کنن.

من هر روز فکر می کنم که باید به حرف کی گوش بدم؟

مگه من چند سال زنده ام که هر سالش رو بازیچه این و اون بشم و بعد به من بخندند و بگن دیدید چطوری از حماقتش استفاده کردیم و گولش زدیم.

دلم نمی خواد پشت سرم این حرفا باشه بالاخره هر چی باشه من یه ایرونی ام و باید در باره سرنوشت خودم تصمیم بگیرم و نباید اجازه بدم که دشمنای این مملکت به ریش ملت ما بخندن.

خیل دلم می خواد این حرفا رو رامسری ها بخونن و از شما می خوام که حتما روی صفحه رامسرنیوز بزنین.

داشتم می گفتم من ایرونیم و بالاتر از اون یه رامسریم که خودمو خیلی قبول دارم و دائم به خودم می گم که لاله تو با شعورتر از اونی هستی که بخوای جلوی چندتا آدم نادون کم بیاری و حرفای ضدایرونی اونا رو گوش کنی.

البته خودمونیما اینکه بخوای جلوی اونا کم نیاری خیلی سخته چون طوری این حرفارو می زنن که آدم فکر می کنه استغفرالله آیات قرآن رو می خونن.

شبکه های ماهئاره ای هم سرجای خودش.

صبح تا شب دارن دلسوزی ما ملت رو می کنن.طفلکی ها همه کار و زندگی و عیش و نوششون رو ول کردن و به خاطر ما مردم دارن غصه می خورن و هی می گن نکنه تو انتخابات شرکت کنین!!!

خیلی خودشون رو تحویل می گیرن و فکر می کنن که صاحب اختیار مردم ایرونن.

البته حق دارن همین چند روز انتخاباتم نخوان این حرفا رو تو شبکه هاشون بزنن پس کی باید خودشون رو نشون بدن؟

اگه خوب به حرفاشون دقت کنی اونوقت می بینی که بیچاره ها کلی از دست ملت ایران دلشون خونه.

لابد ما هم به خاطر اینکه تو هر انتخابات حرفشونو گوش نمی کنیم باید تو اون دنیا حساب کتاب پس بدیم.

بیچاره ما که به جرم کم محلی به یه مشت وطن فروش که تو دامن اجنبی ها دارن زندگیشونو می گذرونن باید حساب پس بدیم.

من خیلی رو این مسئله فکر کردم که باید چه جوری از زیر این عذاب وجدان خلاص بشیم و بالاخره همین دیروز یه راه حل خوب به فکرم رسید.

دلتون می خواد به شما هم بگم؟

پس تا نوشته بعدی منتظر بمونین خیلی جالبه حتما از این پیشنهادم خوشتون می یاد.

همشهری کوچکتون: لاله عسگر رمکی