رامسرنیوز Ramsarnews اخبار رامسر

نخستین پایگاه اینترنتی خبری - تحلیلی شهرستان رامسر

رامسرنیوز Ramsarnews اخبار رامسر

نخستین پایگاه اینترنتی خبری - تحلیلی شهرستان رامسر

سینما رامسر و جان فورد

سینما رامسر و جان فورد

ازسال‌های جوانی تاکنون یک تریلوژی یا سه‌گانه داشتم که با وجود تفاوت‌هایشان از نگاه من وجه مشترکی داشتند که عمیقا وابسته آن شدم. آن سه‌گانه عبارت بود از سینما، ادبیات و فوتبال.
من می‌پندارم سه حوزه در جست‌وجوی حقیقت هستند؛ حقیقتی دوردست که هر یک با زبان خاص خویش می‌کوشند به اشکال مختلف آن را در نمایی نزدیک به ما بنمایانند.
زمانی که مطلب «کامو» را که در ارتباط با حوزه‌های مختلف اجتماعی و تاثیرات‌شان بر زندگی‌اش خواندم که نوشته بود: «دانشکده‌های من، صحنه‌های تئاتر و زمین‌های فوتبال بودند»، به این دیدگاه باور بیشتری پیدا کردم و به طور کلی معتقدم هر سه حوزه تلاش می‌کند رابطه بین ما و زندگی باشند و امروز به مناسبت سالروز تولد «جان فورد» که نماد ژانر وسترن در سینماست، این چند خط را می‌نویسم و همین ابتدا بگویم من فقط دوستدار سینما هستم و با همه عشقم به آن، از درک و تحلیل آن فاصله دارم. این نوشته برای من که همیشه حسرت‌خوار گذشته بوده‌ام، حالتی نوستالژیک دارد و بس. سال‌هاست که سینما و آن دو عرصه دیگر پناهگاه و مامن من هستند. همان طوری که «میلان کوندرا» در کتاب «هویت» خود نوشت: «انسان معاصر تنها و بی‌پناه است و برای برون‌رفت از این ورطه به عشق نیاز دارد.» من هم با پناه بردن به سه‌گانه‌ای که به آن اشاره کردم با این تنهایی مبارزه می‌کنم اما «جان فورد» با آن چشم‌بندی که روی یکی از چشم‌هایش قرار داشت و شبیه «مارشال» فیلم «شهامت واقعی» که با نام «جوانمرد» و با بازی «جان وین» در ایران به نمایش درآمد، شده بود و برای من بسیار خاطره‌انگیز است. باید اضافه کنم «جان وین» اسکار همین فیلم را گرفت و در سال گذشته هم شاهد ورسیون جدیدی از این فیلم به کارگردانی «برادران کوئن» بودیم، این بار با بازی «جف بریجز» در نقش «مارشال».
اولین فیلمی که از «جان فورد» دیدم «جویندگان» بود که در ایران با نام «در جست‌وجوی خواهر»‌ اکران شد. «فورد» را نمی‌شناختم اما به صورت غریزی احساس می‌کردم این یک وسترن معمولی نیست. یک چیزهایی دارد که آن را بدون آنکه بفهمم، دوست دارم. یادم می‌آید این فیلم را در «سینما رامسر» در خیابان ری که بعدها نام «دروازه طلایی» گرفت که حالا فکر می‌کنم تعطیل شده باشد،‌ دیدم؛ سینمای خاطره‌انگیزی که فیلم‌های اکران دوم را نمایش می‌داد.
بعدها «مرد آرام» و «خوشه‌های خشم» را هم از او دیدم. فیلم «جویندگان» جان فورد را در کنار وسترن‌هایی مثل «ریوبراوو»ی هاوارد هاکس، «جانی گیتار» اثر نیکلاس ری، «ماجرای نیم‌روز» اثر فرد زینمان، «شین» به کارگردانی جورج استیونتس، «این گروه خشن» اثر سام پکینپا خیلی دوست دارم. این مطلب می‌توانست با قلم یک صاحب‌نظر سینمایی نوشته‌ای جامع و تاثیرگذار باشد، اما «جان فورد» باعث شد سال‌ها به عقب بازگردم، از وسترن‌هایی یاد کنم، که با گذشت سال‌های طولانی، هنوز ماندگار هستند. هرگز دوئل پایانی «وراکروز» را با بازی «گری‌کوپر» و «برد لنکستر» فراموش نمی‌کنم و زمانی که «برد لنکستر» به زمین افتاد، اشک در چشمانم حلقه زد. درست مثل احساسی که به دنبال مرگ «پل نیومن» در پایان «تیرانداز چپ‌دست» به من دست داد.

سینمایی‌ها اشاراتی به لانگ‌شات‌های «فورد» داشتند؛ نماهای دوری از خاطرات گذشته ما که حالا خیلی دورتر شده‌اند.

روزنامه شرق

صفحه آخر (12) / امیر حاج‌رضایی
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد