رامسرنیوز Ramsarnews اخبار رامسر

نخستین پایگاه اینترنتی خبری - تحلیلی شهرستان رامسر

رامسرنیوز Ramsarnews اخبار رامسر

نخستین پایگاه اینترنتی خبری - تحلیلی شهرستان رامسر

مرا یاد تو را خاطر فراموش/یک دختر سوادکوهی

مرا یاد، تو را خاطر فراموش/ یک دختر سوادکوهی

اسکاتوش

وقتی که این کشتی ندارد نا خدایی -- بی بادبان با بادبان فرقی ندارد


سلام آقای خاتمی

امیدوارم حالتان خوب باشد و مثل همیشه لبخندی دلنشین بر لب داشته باشید که نگرانی ها را تسکین می بخشید.اگر حال مرا می پرسید باید بگویم حالم خوب است و غصه ای ندارم و همین که زنده ام خدا را شاکرم و مانند شما به همگان لبخندی تحویل می دهم تا بدانند خوشحالم.

مدت بسیاری در نظر داشتم برایتان نامه ای بنویسم و حالتان را بپرسم و فقط حالتان را بپرسم.

مرا یادتان می آید؟من همان دحتری هستم که ۱۷،۱۸ سال پیش در کشوری به دنیا آمدم که روزگاری شما رئیس جمهور آن بودید.کشوری که مردانی با غیرت دارد که با آنها قرص غفلت می دهند.زنان شجاعی دارد که به آنها تلقین کرده اند که ضعیف و ناتوان هستند،اولویت ندارند و باید فقط بازار ها را بگردند، لوازم آرایش بخرند و Farsi1 نگاه کنند.

مرا یادتان می آید؟من همان دختر بچه ای هستم که وقتی ۵،۶ سال داشتم، وقتی پدرم در ستاد شما برای موفقیتتان تلاش می کرد، یادش رفت که مرا از مهد کودک به خانه بیاورد و من چند ساعتی اضافه تر ، تنهای تنها در مهد به بازی های کودکانه ی خود فکر می کردم که به شما فکر نمی کردم.فقط مادر و پدرم می گفتند که آقای خاتمی مرد خوبی است و ما را دوست دارد و من هم به خاطر اینکه ما را دوست داشتید،شما را دوست داشتم و فقط دوست داشتم.

مرا یادتان می آید؟من همان دختری هستم که روز رای گیری ، همان روزی که شما رئیس جمهور منتخب ایران شدید، من چارقد مادر خود را گرفتم و با هم به مسجد محله مان رفتیم و در یک صف ایستادیم تا به شما رای دهیم و فقط به شما رای دهیم.آقای روحانی ای که بالای صندوق ایستاده بود، عمامه ی سفید داشت و مثل شما عمامه ی مشکی نداشت و من فکر میکردم که ما به جای اینکه به شما که عمامه ی مشکی دارید رای دهیم، می خواهیم به آن آقا که عمامه ی سفید داشت رای دهیم و بسیار گریه کردم.چون فکر می کردم فقط شما ما را دوست دارید و بقیه دوست ندارند.من نمی دانستم که وقتی می خواهیم به شما رای دهیم ، شما بالای صندوق رای مسجد محله مان نمی ایستید.

مرا یادتان می آید؟من همان دختری هستم که عکس شما را در آلبوم عکس های خودم می چسباندم.

مرا یادتان می آید؟من همان دختری هستم که آزاد و بی دغدغه در ایران زندگی می کردم و به خیال خودم فکر می کردم همیشه همین گونه باقی می ماند که نماند.

مرا یادتان می آید؟من همان دختری هستم که وقتی روزی به شهر ما آمدید، من در مدرسه بودم و نتوانستم شما را ببینم.چون آن موقع مثل الآن نبود که وقتی رئیس جمهور وارد شهری می شود اولین مشتری ها دانش آموزانی باشند که برای نمره ی انضباط و ۵ نمره ی کار عملی سر و دست می شکنند.من در مدرسه بودم و شما آمدید و رفتید به قائمشهر و من بعد از مدرسه به همراه پدر خود به قائمشهر آمدم که شما را ببینم و فقط ببینم.

مرا یادتان می آید؟من همان دختری هستم که در فاینال های زبانم وقتی از من می پرسیدند:

Who is the President of Iran?

جواب می دادم:

Mr. Khatami is the President of Iran و نمره ی خود را می گرفتم.

مرا یادتان می آید؟الآن من همان دختری هستم که هزاران هزار آرزو در دل داشت که دیگر ندارد.همان دختری هستم که دلم برای کشورم می سوزد اما نمی توانم کاری بکنم.همان دختری هستم که امیدش به نا امیدی تبدیل شده.

من شما را به یاد دارم.شما همان روحانی آرامی هستید که ما را دوست داشتید.به همه امید و آرزو می دادید.دختران و پسرانی که در زمان ریاست جمهوری شما می فهمیدند می گویند که شما به آنها امید و آرزو می دادید.

دنبال دکان امید فروشی گشتم.از هر دست فروشی سراغ آرزو هایم را گرفتم ولی چیزی پیدا نکردم.هرچه فکر کردم نتوانستم کسی را پیدا کنم که به امثال ماها کمک کند.

آقای خاتمی، امید های مرده ام را بر می گردانید؟

این نامه را تا میزنم و در پاکت می گذارم و پشت آن می نویسم "برای کسی که ما را دوست داشت" و می دهمش به شما و فقط به شما.

شما این نامه را از من می گیرید.

مرا یاد تو را خاطر فراموش...

http://www.eskatoosh.blogfa.com/post-73.aspx

نظرات 3 + ارسال نظر
رمکی خان شنبه 8 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 08:56

پاسخ به شایعه دست دادن با زنان -خاتمی: تکذیب می کنم
پنجشنبه سی و یکم خرداد 1386 ( 3 بعد از ظهر )



او پیش از این نیز به نروژ، سوئیس، قزاقستان، مصر و هند رفته بود. یکی از نزدیکان خاتمی به می گوید: «اگر او به تمام دعوت‌های مجامع دانشگاهی و غیره پاسخ مثبت دهد، در هیچ روزی از ایام سال در ایران نخواهد بود. به همین دلیل نیز، دعوت‌های ارائه شده را گزینش می‌کند و در مجامعی که فکر می‌کند صدای ایران بهتر شنیده می‌شود، شرکت می‌کند.

در سفر به ایتالیا که از 13 تا 27 اردیبهشت‌ماه امسال انجام شد، خاتمی به چند دانشگاه و موسسه فرهنگی – اجتماعی ایتالیا رفت. در کنار آن نیز با پاپ، رهبر کاتولیک‌های جهان، پرودی نخست‌وزیر ایتالیا و نیز با وزیرخارجه این کشور گفت‌وگو کرده بود.بنا به گزارش دریافتی، خاتمی در دیدار با پاپ توانسته بود، بیش از 50 دقیقه با وی گفت‌وگو کند. در حالی که معمولا پاپ به هیچ‌کس اجازه نمی‌دهد بیش از 15 دقیقه نزد او باشد.



همزمان با آن دیدارها، سخنرانی‌های خاتمی نیز در ایتالیا انجام می‌شد. در 20 اردیبهشت‌ماه او به شهر اودینه رفت و قرار شد در بین اصحاب قلم و طبع و نشر سخن بگوید. این شهر از جمله شهرهای فرهنگی ایتالیاست که اغلب ناشران این کشور در آن شهر به‌سر می‌برند.



در هر سال یک فستیوال نیز بین آنها برگزار می‌شود. سالنی که خاتمی در آن سخن می‌گفت، حدود 800 نفر گنجایش دارد. اما بیش از 2500 نفر در این جلسه شرکت کرده بودند و مراسم از طریق ویدئو کنفرانس برای کسانی که موفق نشده بودند وارد سالن بشوند، پخش می‌شد.



در پایان این سخنرانی، او به همراه اطرافیان و البته کسانی که وی را همراهی می‌کردند، به فستیوال رفت اما به علت استقبال بسیار زیاد و ازدحام جمعیت او مجبور بود در هر چند قدم بایستد و با برخی از میهمانان و شرکت‌کنندگان سخن بگوید و خوش و بش کند.



یک ماه پس از این اتفاق، ناگهان فیلمی منتشر شد که نشان می‌داد سیدمحمد خاتمی در حال احوالپرسی با چند زن ایتالیایی، مصافحه کرده است. فیلم 6 دقیقه بود اما گویی در کوتاه‌ترین زمان ممکن به 6 هزار برابر تکثیر شده است.



فیلم ابتدا در اینترنت و سپس در شبکه موبایل وارد شد. همزمان با این اقدام عکس‌هایی نیز از خاتمی با چند زن ایتالیایی منتشر شد. از قرار معلوم خاتمی از طریق پسر خود از ماجرا باخبر شده است. گویا پسر وی به او خبر می‌دهد فیلمی در اینترنت منتشر شده است که نشان می‌دهد او در حال مصافحه با چند ایتالیایی است.



خاتمی فیلم را می‌بیند، یکه می‌خورد و بلافاصله متعجب از آنچه که آن بی‌اخلاقی می‌داند، از طریق دفتر خود آن را تکذیب می‌کند. به گفته نزدیکان او، این ادامه پروژه عصر عاشورا است. چراکه درست در ایام فاطمیه و شب‌های عزاداری این فیلم با اهدافی خاص منتشر شده است تا خاتمی و اصلاح‌طلبان ر ا در بین متدینین لاابالی جلوه دهد.



پروژه عصر عاشورا



دو روز مانده به انتخابات سال 76، ناگهان فیلمی در مجامع مذهبی منتشر شد که لاابالی‌گری برخی از هواداران خاتمی در شهرک غرب را نشان می‌داد. در آن فیلم در عصر عاشورا، برخی جوانان به تصویر کشیده شده بودند که به اباحه‌گری مشغول بودند و البته خود را از حامیان کاندیداتوری سیدمحمد خاتمی می‌دانستند.



آن فیلم نیز به صورت گسترده در شب انتخابات، در مساجد شهر مذهبی قم و مشهد و ... پخش شد. هدف تخریب شخصیت خاتمی بود. اما کسانی که این هدف را دنبال می‌کردند، نتیجه عکس گرفتند، خاتمی با آرای باورنکردنی، در دوم خرداد 76 پیروز انتخابات شد.



پس از ریاست‌جمهوری، یک دستگاه امنیتی ماجرای عصر عاشورا را پیگیری کرد. خاتمی یکبار نیز خبر داد که پرونده این پروژه همچنان در کشوی میزش است. او دانسته بود که چه کسانی و با چه اهدافی و از طریق چه بودجه‌ای علیه او اقدام کرده بودند، اما به گفته خود، از آنها گذشت و پرونده را پیگیری نکرد.



عکس‌های جعلی



اما عصر عاشورا پایان ماجرا نبود. چرا که در سال 78 اولین سفر خاتمی به عنوان رئیس‌جمهور ایران به ایتالیا انجام شد. او اصرار داشت که ایتالیا اولین کشوری باشد که به آن سفر می‌کند زیرا تئوری گفت‌وگوی تمدن‌ها را بنا داشت در اولین سفر خارجی خود محقق کند و با رئیس‌جمهور این تمدن دیرین به گفت‌و‌گو بنشیند.



آن سفر نیز در بهار انجام شد و دست به قضا اتفاق مشابهی از سوی افراطیون رخ داد. در اولین نماز جمعه هفته اول عید، عکس‌هایی از خاتمی در کنار دختر رئیس‌جمهور ایتالیا منتشر شد. عکس‌ها از چند منظر بود. اول آنکه او را در کنار آن خانم و در حال سرو مشروب نشان می‌دادند.



روی عکس‌ها، با ماژیک قرمز، دور لیوان‌های پایه‌دار خط کشیده بودند. در عکس دیگر خاتمی دست در دست دختر رئیس‌جمهور ایتالیا دیده می‌شد و عکس سوم، خانمی را در کنار خاتمی نشان می‌داد که روسری توری بر سرداشت و زیر عکس نیز قید شده بود که این دختر که موهای او معلوم است؛ دختر خاتمی است. عکس‌ها در نماز‌جمعه تهران و قم با تیراژ وسیع منتشر شد.



همراه با آن عکس‌ها نامه‌ای با امضای «جمعی از اعضای انجمن اسلامی برادفورد انگلستان» دیده می‌شد که در آن حضور رئیس‌جمهور در چنین صحنه‌هایی «عامل سرافکندگی مسلمانان غیور» عنوان شده بود. در واقع شخص رئیس‌جمهور کانون حملات بود. انتشار این عکس‌ها در حالی بود که چند روز قبل از آن وزارت خارجه ایران خبر داده بود،‌ خاتمی سفر به کشور فرانسه را لغو کرده است.



زیرا ژاک شیراک رئیس‌جمهور وقت فرانسه نپذیرفته بود، شراب را از میز میهمانی حذف کند. روزنامه صبح امروز در اولین اقدام، عکس‌ها را جعلی خواند و خبر داد که براساس پروتکل‌های امضا شده توسط مقامات ایران و ایتالیا در روزهای قبل از سفر، شئونات اسلامی کاملا رعایت و از سرو مشروبات الکلی خودداری شده بود.



اندک زمانی بعد روزنامه اصولگرای جمهوری اسلامی نیز، نسبت به انتشار این عکس واکنش نشان داد و در ستون «جهت اطلاع» خود با اشاره به سومین عکس توضیح داد که توزیع‌کنندگان عکس به دورغ نوشته‌اند زنی که روسری توری بر سر دارد دختر آقای خاتمی است. در حالیکه در این سفر هیچ زن یا دختری همراه ایشان نبوده و اقدام کسانی که این عکس را توزیع کرده‌اند، مغایر اخلاق اسلامی است.



روزنامه کیهان نیز عکس‌ها را جعلی خواند و مدیر مسوول آن در سرمقاله خود نامه جمعی از اعضای انجمن اسلامی برادفورد انگلستان را کذب دانست و نوشت: «سخن درباره ساختگی بودن عکس‌ها، توضیح واضحات است زیرا نه فقط آنچه در این عکس‌ها ارائه شده کمترین هم‌خوانی و انطباقی با شخصیت مذهبی آقای خاتمی ندارد، بلکه از انبوه خبرنگاران و عکاسان داخلی و خارجی که در این مراسم حضور داشته و از آن عکس و فیلم و گزارش تهیه کرده‌اند، هیچ کدام این صحنه‌‌ها را تایید نکرده‌اند و بدیهی است که امروز با کمک کامپیوتر، مونتاژ عکس‌ها و تغییر صحنه‌های اصلی به صحنه‌های ساختگی به آسانی امکان‌پذیر است.»



فراز آخر یادداشت کیهان در سال 78، استدلال امروز خاتمی و همراهان اوست. آنها تاکید دارند که این فیلم مونتاژ شده است و نزدیکان وی یادآور می‌شوند، به علت نقش خاتمی در بهبود مناسبات اصلاح‌طلبان، برخی نگران از تاثیر‌گذاری او هستند.البته خاتمی در جلسه باران یک بار دیگر یادآور شد که قدرتمندان و کسانی که می‌خواهند در قدرت بمانند، بدانند که من برای خیلی‌ها اعلام کرده‌ام عطای قدرت رسمی را به لقای آن بخشیده‌ام تا قدرتمندان احساس نکنند مزاحمشان هستم.



اما آنها مطمئن باشند که به سرنوشت مردم، کشور، انقلاب و اسلام پشت نمی‌کنم اما کمک می‌کنم و مساعدت به دیگران که آنها بیایند.خاتمی گفت: من جا را برای کسی تنگ نمی‌کنم اما انتظار داریم آنها نیز جا را برای ما تنگ نکنند. اجازه بدهند مردم انتخاب کنند. جای هر کس را ملت تعیین می‌کند اما باید امکان انتخاب نیز داشته باشد.

خان رمکی یکشنبه 2 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 14:02

آقای خاتمی: مرایاد تو را فراموش.نوجوانی بودم که پای منبر بزرگان روحانی می نشستم و محرم و نامحرم یادم می دادند و مادرم به من مشق عفت و حجاب می داد. در کتاب دینی می خواندم کع عمو و عمه و خاله و دایی محرم هستند و باقی نه. اما در همان نوجوانی دیدم شما عمامه به سر با دختر ایتالیایی دست دادی!آری ما را یاد و شما را فراموش ولی مردم فراموش نمیکنند و...

کاف جمعه 30 دی‌ماه سال 1390 ساعت 16:49

ما بازمانده ی این نامه هائیم...همین قصه ها...همان "یکی بود، یکی نبود"ها...همان "یکی" که هیچ وقت نبود...
عمر خود را در این مملکت هدر داده ایم تا آنی شویم که امروز هستیم...می دانی؟!...ارزشش را نداشت!

آقای خاتمی!
هنوز هم؛ خنده بر لب می زنم تا کس نداند درد من
ورنه این دنیا که ما دیدیم، خندیدن نداشت!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد