رامسرنیوز Ramsarnews اخبار رامسر

نخستین پایگاه اینترنتی خبری - تحلیلی شهرستان رامسر

رامسرنیوز Ramsarnews اخبار رامسر

نخستین پایگاه اینترنتی خبری - تحلیلی شهرستان رامسر

چرا پوزخند؟برای چه پوزخند؟ - محمدرضابهرامی

 

چرا پوزخند؟برای چه پوزخند؟ - محمدرضابهرامی

مدت هاست که قلم در آغوش دستانم قرار نگرفت و رقبتی برای نگاشتن در خود ندیدم ،ولی به واسطه نشست خبرنگاران با امام جمعه شهرستان رامسر و مورد پرسش واقع شدن نام پوزخند برای وبلاگم که چرا انتخاب پوزخند؟، حال طرح این موضوع  را بهانه ای قرار دادم تا سطوری بنگارم و آن را در رسانه مجازی برای تنویر افکار عمومی قرار دهم.

چیزی حدود یک سال و نیم از تولد وبلاگم می گذرد و چه بسا مطالبی را در این خلوتگاه قرار دادم که باعث شد تلنگری هر چند اندک و آن هم به صرف حل پاره ای از مشکلات این شهر بلازده و یتیم، زده باشم تا شاید اگر نتوانستم سنگ بزرگ نارسائی های موجود را تکانی دهم، سنگی دیگر بر روی آن بگذارم و فقط پوزخند بزنم.

براستی چرا پوزخند؟ چرا وبلاگم را پوزخند نام نهادم؟ این سؤالی بود که توسط امام جمعه شهرستان از نگارنده پرسیده شد و باعث شد دیوار افکارم به ناگاه در گودال این پرسش فرو ریزد. شاید اینگونه برداشت شود که پوزخند در معنی، به سخره گرفتن تمام کارهاست که توسط این "کوچکترین" نگاشته می شود، که باید گفت که بسیار سطحی مطرح می شود زیرا با دقت و کنکاش در یادداشت ها، به سرعت به این نقیصه پی خواهیم برد.

"پوزخند" نه تنها لبخند تلخناکی است از وضعیت موجود، بلکه نیم نگاهی به گذشته و چشم انداز آینده نیز دارد. تلخ لبخندی که شاید تنها کسانی می توانند آن را درک کنند که از کاستی ها رنج می برند و برآمده از خانواده ای باشند که جز پوزخند فقارت چیزی از جامعه نصیبشان نشده باشد. شاید هم گروهی دیگر که خود را لایق حل مشکلات موجود می دانند ولی جایگاهی برایشان تعریف نشده است. بله، می توان وبلاگ را "قهقهه مستانه" نامید، در صورتی که چشم از واقعیت های جامعه فروبست و تنها در فکر اداره زندگی خود بود. می توان آن را "جامعه آرمانی" نامید در صورتی که عدم اتحاد و یکدلی برای برون رفت از مصائب را ندید و فارغ از هیاهو برای انسجام ،فقط زیست و آرمانی اندیشید. حتی می توان "عروس شهرهای ایران" نامید در حالی که گذرت به کمربند ساحلی نیفتد و به تابلوی ملک خصوصی در جاده ترانزیتی مواجه نشوید و فقط با القاب خواهرخواندگی و برادرخواندگی!!! خود را مشغول ساخت.

اصلا می توان وبلاگ را "خبرنگار تیزبین" نامید، در صورتیکه بتوانی گزارشی از دزدیده شدن کابل های برق در ایام محرم در شهرهای شهرستان بیان نمود، در حالی که مردم در حال عزاداری شهادت امام حسین و یارانش در مساجد مشغولند و یا ...

اما من فارغ از تمام این نگاهها، آن را پوزخند نامیدم چون دیدم رئیس اداره ای برای مواجه نشدن با ارباب رجوع پشت درب اتاقش که ساعت ها به انتظار نشسته بود، از درب پشتی خارج شد.

پوزخند نامیدم چون در یادداشتی خواندم پس از چهار سال تأسیس دفتر طلاق زرتشتیان در یزد، فقط 6 طلاق ثبت شده است.

پوزخند نامیدم چون همشهریم در پی یافتن یک لقمه حلال از صبح تا شب خود را به آب و آتش می زند در حالی که مسئول شهرم به جرم اختلاس بازداشت می شود.

پوزخند نامیدم چون خیّر شهرم برای کسب شهرت، چیز بخشید.

پوزخند نامیدم چون تملق را در سخنان مردم شهرم برای احیای حقوق خویش پررنگ دیدم.

پوزخند نامیدم چون دیوار بی اعتمادی را بلندتر از تصورم دیدم.

پوزخند نامیدم چون صبحگاهان میدان های شهرم را پر از کارگران با وضعیت های اسفناک در حال چانه زنی برای تفاهم کمترین حقوق با صاحب کاران سنگدل مشاهده کردم.

پوزخند نامیدم چون خیابان های شهر توریستی ام را شبیه خیابان های درشکه رانی قرن 19 میلادی یافتم.

پوزخند نامیدم، چون . . .

مخاطب عزیز!

آیا شما هم به جای من بودید پوزخند نمی زدید؟!؟!؟! 

http://puzkhand.blogsky.com/1390/09/20/post-161/

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد