رامسرنیوز Ramsarnews اخبار رامسر

نخستین پایگاه اینترنتی خبری - تحلیلی شهرستان رامسر

رامسرنیوز Ramsarnews اخبار رامسر

نخستین پایگاه اینترنتی خبری - تحلیلی شهرستان رامسر

اظهار نظرهای جنجالی سردسته جریان انحرافی از کجا نشأت می گیرد؟

 

اظهار نظرهای جنجالی سردسته جریان انحرافی از کجا نشأت می گیرد؟
/ تحلیل حجت الاسلام نبویان از ریشه های فکری و عقیدتی جریان انحرافی/
اظهار نظرهای جنجالی سردسته جریان انحرافی از کجا نشأت می گیرد؟

خبرگزاری فارس: ریشه های فکری و عقیدتی جریان انحرافی کجاست؟ مقام معظم رهبری چه خطری را احساس کردند که صریحاً فرمودند تا من زنده هستم نخواهم گذاشت در مسیر حذکت ملت و انقلاب انحراف بوجود آید؟


چندی پیش حجت الاسلام نبویان استاد حوزه و دانشگاه در سخنانی تحلیلی و افشاگرانه در یک جمع دانشجویی به تبیین ریشه های فکری و عقیدتی جریان انحرافی پرداخت. خبرگزاری فارس به دلیل اهمیت این سخنان گزیده ای از آن را منتشر می نماید:

مباحث جاری روز احتیاج به یک تحلیلی دارد که این بحث روشن شود. یک مقدار از آقایانی که انتظار نمی رفت، کارهایی انجام دادند که این کارها اصلا درست نبود.
اما سوال این است که چرا رخ داد؟انحراف در کجاست؟ مقام معظم رهبری چه خطری را احساس کردند. انحراف کار کجاست؟ من امروز تمام تحلیلم روی همین نکته است. یک مقدار مباحث اعتقادی و تئوریک را می خواهم مطرح کنم.. ولی قبل از آن دو نکته را مطرح می کنم و‌ بر اساس این نکات،‌ پیش می آیم.

مقام معظم رهبری احتمالا اسفند ماه بود که منزل حاج آقای مصباح تشریف آوردند. فرمودند که " بنده هم به سهم خودم قدر آقای مصباح را می دانم. واقعا می دانم که ایشان در کشور و برای اسلام چه وزنه ای هستند و حقاً و انصافاً ما امروز نظیر ایشان را،‌ حالا به این تعبیر بگوییم،‌ خیلی نادر نظیر آقای مصباح ممکن است وجود داشته باشد. با این وزانت علمی،‌ عمق علمی، احاطه و وسعت و با این آگاهی و بینش و صفا. این سه جهت در ایشان جمع است. هم علم و هم بصیرت به معنای حقیقی کلمه و هم صفا. این سه تا با هم در وجود ایشان خیلی ارزشمند است. خداوند متعال ان شاء‌الله وجود ایشان را برای ما و انقلاب محفوظ بدارد "
این آقای مصباح،‌ جمله ای را مطرح کردند. شما هم شنیدید. من تعمداً می خوانم چون می خواهم رویش حرف بزنم.
حاج آقای مصباح در تاریخ 21 فروردین می فرمایند: " اگر روزی مسئولینی روی کار آیند که در ابدی بودن احکام اسلام تشکیک کنند،‌ همان گونه که در دوره ای(اصلاحات) چنین شد،‌اساس اسلام زیر سوال می رود و جایی برای بحث هایی مانند حقوق زن در اسلام و غیره باقی نمی ماند. امروزه در درون جامعه ما،‌ تشکیلاتی فراماسونری در حال شکل گرفتن است. "
خیلی این بخش مهم است. آقا فرمود عمق دید آقای مصباح بی نظیر است.
"تشکیلات فراماسونری در حال شکل گرفتن است و همان طور که در دوران مشروطه،‌ فراماسونری با شعار قرآن و اسلام پیش آمد،‌ امروز نیز فراماسونری با شعار قرآن و اسلام جلوه می کند و تحت پوشش آن حرف خود را بیان می کند؛‌ یعنی قالب را حفظ و محتوا را عوض می کند. اگر تنبلی کنیم، زمانی از خواب غفلت بیدار می شویم که تیرگی فتنه همه جا را فراگرفته است و می بینیم همان کسانی فتنه را آغاز کرده اند،‌ که خود پرورش داده ایم... این عزل و نصب ها از کجا درمی آید. این حرف های ملی گرایانه و مکتب ایرانی، آن هم در زمانی که نهضت اسلام در جهان اسلام در حال شکل گیری است. به اسم اسلام کشورهای منطقه برخاستند، ما شعار چی می دهیم؟ مکتب ایرانی. شعار ملی گرایی می دهیم. برای چیست؟ ملی گرایی و دم زدن از مکتب ایرانی با چه انگیزه ای می تواند صورت بگیرد.
همان کسانی که از اصحاب رسول الله صلی الله علیه و اله وسلم بودند،‌ پس از رحلت ایشان،‌ علی علیه السلام را خانه نشین کردند و بنی امیه که با نام اسلام سر کار آمدند،‌ کاری کردند که بر همه منابر به لعن علی علیه السلام می پرداختند و مجاهدان و یاران پیامبر صلی الله علیه و اله نیز اعتراضی نکردند. پس جای تعجب نیست اگر برخی از یاران امام روزی در مقابل امام ایستادگی کردند همان گونه که سران فتنه گذشته این چنین کردند،‌ جای تعجب نخواهد بود اگر برخی از کسانی که امروز دم از رهبری می زنند و از یاران رهبری هستند،‌ فردا فتنه بزرگتری را به وجود آورند. خطری که من احساس می کنم شدیدترین خطری است که تا کنون اسلام را تهدید کرده است. "
خب این خطر چیست؟ انحرافی که مقام معظم رهبری فرمودند. من آن فرمایش آقا را عنوان بحث خودم قرار دادم. آقا چه انحرافی را احساس کردند که می فرمایند من تا زنده ام،‌ جلوی این انحراف را خواهم گرفت؟ آقای مصباح هم می فرمایند: تشکیلات فراماسونری.

خوب این نسبت به کیست؟ شخص احمدی نژاد؟ نه!
اطرافیانش؟ بله!
همین گل سرسبد استان ما آقای مشایی.( مشا اسم یک محله ای است در رامسر.)
من یک مقدار افکار مشایی را باز می کنم. کارهایشان را باز می کنم. بعد ببینید چه ربطی دارد به فراماسونری.
آقای مشایی، متولد سال 1339 است.( الان می شود پنجاه و یک سال.) در شهرستان رامسر.ایشان آدم کوچکی نیست. بسیار آدم بزرگی است با سابقه های بسیار قوی. از پانزده سالگی ایشان سخنران شهرش بود. در ایام انقلاب هجده ساله بود، اعلامیه های امام را ایشان می خواند. دعاها را ایشان می خواند. سخنران اصلی،‌بالاخره یا یافرعی، سخنرانی جدی هم داشت.
بعد از این که انقلاب پیروز می شود،‌ ایشان در اطلاعات سپاه رامسر مشغول به کار می شود. مهندسی الکترونیک را بعد از انقلاب از دانشگاه اصفهان می گیرد. خب از بعد از انقلاب که ایشان در اطلاعات سپاه رامسر بود، مدتی می گذرد به دعوت سردار نقدی به کردستان می رود و معاون واحد کوموله اطلاعات قرارگاه حمزه سیدالشهدا می شود.
همان زمان در شهر خوی، که احمدی نژاد فرماندار آنجا بود،‌ آقای مشایی هم در جلسات شورای تأمین شهرشرکت می کرد. آشنایی این دو با هم به بیش از بیست وچندسال، نزدیک سی سال می رسد.
پس از تشکیل وزارت اطلاعات در سال 63،‌ ایشان مسئول تدوین استراتژی نظام جمهوری اسلامی در خصوص اکراد ایرانی(کردهای ایرانی) می شود.
در زمان آقای ری شهری، او مسئول مناطق بحرانی کشور می شود. بعد از اطلاعات منتقل می شود به وزارت کشور. در زمان وزارت کشوری آقای بشارتی، ایشان مدیرکل اجتماعی وزارت کشور می شود. منتقل می شود به صدا و سیما،‌ مدیر شبکه رادیویی پیام می شود. اندکی بعد،‌ مدیر شبکه رادیویی تهران می شود. فرد فوق العاده قوی است.بعد احمدی نژاد که به شهرداری می رود،‌ ایشان منتقل به شهرداری می شود.
در دولت اول ایشان رئیس سازمان میراث فرهنگی و گردشگری می شود. تا سال 88 به مدت بیست سال هم مدیر مسئول ماهنامه سروه که مجله بین المللی است، بود.
در دولت نهم ایشان رئیس مرکز مطالعات جهانی شدن بود، جانشین رئیس جمهور در شورای عالی ایرانیان خارج از کشور، عضو شورای فرهنگی دولت، نماینده رئیس جمهور در شورای نظارت بر سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران، عضو کمیسیون های اقتصاد و فرهنگی دولت و ریاست کمیته عالی در مورد طرح خط لوله گاز ایران، پاکستان، هند بود.
در دولت دوم، رئیس دفتر رئیس جمهور،‌ سرپرست نهاد ریاست جمهوری، سرپرست نهاد ریاست جمهور،نماینده ویژه رئیس جمهور جهت تصمیم گیری در مورد نحوه اجرای اختیارات هیأت وزیران در امور نفت،ریاست شورای هماهنگی مناطق آزاد و ویژه اقتصادی،دبیر کمیسیون فرهنگی دولت،ریاست گروه مشاوران جوان ریاست جمهوری،مسئولیت انتصاب مدیرعامل صندوق مهر امام رضا،مسئولیت کنترل و نظارت مرکز امور حقوقی و بین المللی ریاست جمهوری،نماینده تام الاختیار رئیس جمهور در ستاد مرکزی راهیان نور،رئیس کارگروه زیارت و فرهنگ رضوی، عضویت در شورای فرهنگی دولت با حکم رئیس جمهور،رئیس کمیته عالی در مورد طرح خط لوله گاز ایران، پاکستان، هند،نماینده رئیس جمهور در شورای نظارت بر صدا و سیما،جانشین رئیس جمهور در شورای عالی ایرانیان خارج از کشور،رئیس مرکز مطالعات جهانی شدن،عضو کمیسیون اقتصادی دولت، نظارت بر کار سخنگوهای دولت و رئیس شورای اطلاع رسانی دولت است.

می خواهم یک مقدار افکار مشایی را باز کنم.
ایشان از وقتی که وارد دولت می شود، همه اش هزینه برای رهبری درست می کند. رهبری مجبور می شود در کارها دخالت کند. چند نمونه اش را برایتان بگویم. بعد افکارش را هم توضیح می دهم.
در سال 85 یعنی یک سال بعد از حضورش در دولت اول،‌ رئیس سازمان جوانان می شود. می رود ترکیه در آن جلسه رقص شرکت می کند. یک ساعت و خرده ای فیلم است. از این فیلم سیزده دقیقه اش، انواع رقص هاست. ایشان از خودش دفاع می کند که این مونتاژ است. سعید ابوطالب می گوید نه این فیلم را ما انجام نداده ایم. یک شرکت ترکیه ای، آن فیلم را کامل پخش کرده است.
در مورد اسرائیل اظهار نظر می کند. می گوید مردم اسرائیل دوست ما هستند. دویست تا نماینده مجلس اظهار نظر می کنند. دانشجویان اعتراض می کنند، تحصن در جلوی سازمان ایرانگردی و جهانگردی تهران. بالاخره رهبر مجبور می شود در نماز جمعه دخالت کند. متأسفانه تا آخرش هم آقای مشایی عذرخواهی نکرد.
در سال 88 برای این که بر همه جا مسلط شود سازمان حج و زیارت را به سازمان میراث فرهنگی ملحق می کند. یادتان هست . این ها را همه را کنار هم بگذارید. آقای ری شهری می گوید من استعفا می دهم. تا آخر رهبری مجبور می شود دخالت کند.
در یک جلسه ای باآهنگ و دف، چند تا خانم می آیند با آهنگ و دف قرآن را می آورند.
خب آقای مکارم موضع گیری می کند. آقای صافی موضع گیری می کند. بعد به جای این که آقای مشایی استعفا بدهد، به احترام ایشان، معاون آقای مشایی استعفا می دهد.
ایشان در موارد گوناگون، از هوشنگ امیراحمدی دعوت می کند. چرا با دشمن ترین دشمن دوستید؟
خب سوال این است که آقای مصباح! از کجا فهمیدید که ایشان در تشکیلات فراماسونری است؟ آیا ایشان کارت فراماسونر دارد؟
جواب:فراماسونری ابعاد گوناگون دارد. یک بعدش بعد سیاسی است که داخل آن حزب می شود. کارت عضویت می گیرید. اما بعد عظیمش، بعد بزرگش، بعدفکری است. باید دید فکری که فراماسونرها دارند پخش می کنند چه چیزی است.
این ها شاخص هایش است: اومانیسم، سکولاریسم، پلورالیسم، ملی گرایی، باستان گرایی. برادری، برابری، آزادی.
لازم نیست شخص خودش بداند. اصلا ندانسته شخص در آن دام گرفتار می شود. لازم نیست کسی بگوید آقای مشایی رفته ثبت نام کرده است. آقای مشایی تمام صحبت هایش پر از این هاست.
فراماسونری از دو کلمه فری و ماسونری تشکیل شده است. فری به معنای آزاد است. ماسونری به معنای بنا است. بناهای آزاد. عده ای از بناها (شاید در قرون وسطی بود) کارهای هنری ساختمان انجام می دادند. کارهای معماری و هنری، عده خاصی هم بودند. به هر کسی هم یاد نمی دادند. بین خودشان این کار را به صورت مرموز نگه می داشتند. لذا شما در فراماسونری می بینید یکی از آموزه هایش، سرّی بودن کارهاست.
اصلا در ایران وقتی یک شعبه ای در زمان مشروطه زده می شود، اسم آن لژ می شود فراموشخانه. معنایش این است که از وقتی که داخل شدی، هر چه گفتند را باید فراموش کنی. لذا امروزه خیلی از چیزها، خیلی از فرقه های انحرافی، در این دام هستند. این مجموعه فراماسونری یک دریاست. همه را آورده، البته اصول کلی هم دارد.
فراماسونری به لحاظ نظری از سال1717 شروع شد. پشتش یهودی های بسیار قوی هستند.
بیشترین همتشان نخبه گرایی است. پهلوی اول که آمد، پنجاه تا از اعضای کلیدی کابینه و دولتش فراماسونر بودند. اسم محمد علی فروغی را شنیده اید. کتاب سیر حکمت در اروپا را نوشته است. ایشان فراماسونر است.
یکی دیگر از اصول فرامایونری اومانیسم است. اومانیسم به چه معنا است؟ انسان خدایی.
من از کتاب مبانی فراماسونری مولف یحیی هارون صفحه هفتاد دارم نقل می کنم. "تنها خدایی که فراماسونری قبول دارد، انسان است. بنابراین انسان تنها خدای موجود است. در واقع فراماسونری یک نوع مذهب است. یک نوع مذهب بلکه یک دین اومانیستی است. ما همیشه اذعان می کنیم که بالاترین کمال مطلوب فراماسونری، در عقاید اومانیسم قرار دارد. "
شعار اصلی فراماسون ها را از صفحه هشتاد و چهار همان کتاب برایتان نقل می کنم: " امروز در اکثر مناطق غرب، ماسونی پیروز گردیده است. علی رغم انتقادات عده ای بی انصاف و دور از منطق، ادعاهایش بر اجتماع حاکم گشته و بدین وسیله موجب اشاعه مفاهیم آزادی، برابری و برادری در میان مردم شده است. "
برابری و برادری که آن ها دارند می گویند. خب، شعار انقلاب فرانسه همین سه تا بود. اعلامیه استقلال آمریکا بر اساس همین شعارها نوشته شده است.
شعار دیگر اینها میهن پرستی و ایرانی گری. این از مبانی فراماسونری دارم می خوانم. از صفحه 588 تا 590 کتاب مبانی فراماسونری نقل می کنم از محمود هومن، ضمن ارائه نگاهی فلسفی و اعتقادی از سلطنت، از ناسیونالیسم که وی آن را میهن پرستی یا پاتریوتیسم می نامد به نوعی وحدت فرهنگی یا کازموپلوتیسم، حکومت جهانی می رسد.
وی با ارائه تعریفی از میهن و ضمن رد نظراتی که میهن را به خاک، نژاد، زبان محدود می کند. می گوید میهن محدود به اینجا نیست. هر جا عشق است ایران است. شنیده اید؟ این جمله مال مشایی است. هر جا پاکی است، ایران همان جاست. اخلاق ایرانی با اخلاق یونانی تفاوت ندارد.
عبارت دیگر برایتان بخوانم. این کتاب را از مبانی فراماسونری، تألیفدکتر موسی حقانی صفحه دویست و شش می خوانم: "احیای باستان گرایی و تاریخ پیش از اسلام. "
کورش، منشور کورش! آقای مشایی شما به چه حقی این کار را انجام دادی؟ منشور کورش را رفتند گدایی کردند.
سفیر انگلستان، بیشترین خیانت را در این فتنه ها داشته است. رفتند با عزت و احترام گردن کج کردند، سفیر هم موافقت فرمودند که این منشور را از موزه انگلستان بردارند بیاورند این جا، یک پنج شش ماهی با افتخار اینجا باشد.
آقای مشایی می گوید این منشور باید بین المللی شود.
کورش کیست که باید بین المللی شود؟
کورش کجا؟ علی علیه السلام کجا؟
چرا نوروز گرایی؟ به چه دلیل در زمانی که کشورهای منطقه در این وضع هستند،رهبر انقلاب می فرمایند ما عید واقعی نداریم، شما جشن نوروز گرایی گرفته اید؟ بالاترش، از آن قاتل مسلمین ملک عبدالله دعوت می کنید؟چه کسی به شما چنین اجازه ای داده است؟ شما اصلا جنبش ها و خیزش ها را اسلامی قبول دارید؟
انحراف خیلی جدی است. خیلی باید بیدار بود. به جای علی علیه السلام کورش باید مطرح شود؟ باستان گرایی. مکتب ایرانی؟!
بعد آقای مشایی می آید می گوید من مرادم از مکتب ایرانی، مکتب اسلام است. چرا اول نگفتید مکتب اسلام است. اگر مراد از مکتب ایرانی مکتب اسلام است، بگو مکتب اسلام، چرا نمی گویید؟
می گویند به قرائت ایران از اسلام. اگر ما بگوییم اسلامی که ایران معرفی می کند. خب عربستان هم وهابی ها چه می گویند؟ مگر نمی گویند ما مشرکیم؟ آن ها می گویند اسلامی که ما معرفی می کنیم. خب الحمد الله امارات هم یک اسلام دیگر معرفی می کند.بحرین هم یک اسلام دیگر معرفی می کند. مصر یک اسلام.
پس کل کشورهای اسلامی را تکه تکه کنید. آیا دشمن همین را نمی خواهد؟ آن ها چه می خواهند؟ تا حالا دیده ایم امام اصلا چنین حرفی بزنند؟ ما با چه چیزی در میان دل مردم جا گرفتیم؟ تازه حتی اگر اسلام هم می خواستی بگویی، چرا گفتی مکتب ایرانی؟
فراماسونرها در مورد خدا چه می گویند؟خدا را اصلا قبول ندارند معتقد به ماده هستند. وحی و نبوت را هم قبول ندارند.
از ویژگی های فراماسونرها، استفاده کردن از مفاهیم لغزنده برای آن جامعه است. راه فرار را برای خودشان همیشه می گذارند. ایجاد هرج و مرج در تعابیر دینی برای این که حساسیت برای مخاطب ایجاد نشود از شیوه های فراماسونرها است.
این ها مبانی فکری شان است. این ها اصولشان است.

خب برویم به سراغ فرمایشات آقای مشایی.

پلورالیسم دینی
آقای مشایی در جایی می گوید: "صف بندی مومن و کافر وجود دارد؟ می گویند صف بندی مومن و کافر وجود دارد. این صف بندی وقتی اصالت دارد که فرصت ها را برای انتخاب انسان ها فراهم بیاوریم و انسان ها به مفهوم واقعی آزادی، انتخاب خود را انجام دهند. این که مسلمان ها بگویند، کار ما درست است، بقیه اشتباه می گویند، یعنی پنج و نیم میلیارد انسان را از دایره انسانیت خارج کنیم. "
ایشان می گوید: "این دوره گذشت کسی بگوید یک دین باید بر کل دنیا حاکم شود. فقط انسانیت باید حاکم بر کل دنیا شود نه دین.من گفته ام، زمان آن که دینی در دنیا جهانی شود، گذشته است "
جای دیگرش می گوید: "اما نکته دیگری هم است که من باید عرض کنم. این نگاه جهانی، نگاه توسعه سرزمینی و نگاه توسعه دینی و آیین و مذهب خاصی در دنیا نیست. "
حرف های خودش است. می گوید که من دنبال این ها نیستم. می گوید: "من قبلا گفتم و یک جوّی هم شد. یک جوری حالا شد؛ ولی الان با جسارت بیشتری می گویم، دوره ای که کسی بخواهد دینی را بر دنیا حاکم کند و نظام خاص مذهبی را بر دنیا حاکم کند، گذشته است. "
آقای مشایی اگر شما می خواستید مدیریت دنیا را داشته باشید، چه می خواستید بیاورید؟مکتب دیگری داشتید؟ بله مکتب ایرانی.
با ملی گرایی می خواهید کار را پیش ببرید؟ شما قرار بود مدیریت جهانی داشته باشید پس این جملات چیست؟ مکتب اسلام نباید حاکم شود؟
ظاهرشان را نگاه نکن. شایدهیچ وقت تسبیح از دستش نیافتد. نماز شبش هیچ وقت ترک نشود. مگر آن هایی که ائمه را کشتند، نماز شبشان ترک می شد؟
مشایی در ادامه می گوید: "امروز همچنان که وزیر محترم امور خارجه تأکید کردند، منطق انسانی، الهی، عشق آفرین، دامنه ساز و افق پرداز در دنیا خریدار دارد. این دوره ای نیست که هر کسی بخواهد یک دینی را در دنیا فراگیر کند. "
چطور شد الهی گفتی یک دینی؟ یک خطر دیگر اینجا است؟ من در بحث های روشنفکری وارد نشدم تاریخ غرب را برایتان بگویم. بیدار باشید یکی از انواع دین گرایی که در قرن هجده آمد، دئیسم است. دئیسم یعنی دین طبیعی. یعنی باور به خدا بدون باور به هیچ یک از انبیاء
یادتان باشد یکی از شعارهای اومانیست ها، دئیسم است. "این که مثلا حضرت موسی چه گفت؟ لازم نیست به آن متدین باشی. حضرت عیسی چه گفت؟ نه! پیغمبر اسلام چه گفت؟ نه! خدا را قبول دارم یک سری اصول اخلاقی را هم رعایت می کنم. " این را می گویند دئیسم.
منطق الهی از یک طرف می گوید، از یک طرف دیگر هم لازم نیست هیچ دینی فراگیر شود حواستان جمع باشد این جملات یعنی چه!
شاید هم ایشان غفلت دارد. شاید نمی فهمد. راست راستی آقای مشّایی، تو این همه می گویی اسلام، این است؟ چند بار کلاس اسلام شناسی رفته ای؟ آخر قدری منطق و انصاف داشته باش. بگو من صدتا، دویست تا، پانصد تا کتاب مطالعه کردم در باب اسلام.
از شما سوال می کنم اگر من دویست سیصدتا پانصدتا کتاب درباره پزشکی مطالعه بکنم، من می شوم فوق تخصص جراحی؟ چون مطالعه کردم. پانصد تا کتاب درباره فیزیک مطالعه کنم می شوم فیزیکدان؟ تو اصلا درست فهمیدی اصطلاحات فیزیک را با این مطالعه خودت؟ پانصد تا کتاب درباب شیمی مطالعه می کنم. اصلا درست فهمیدم؟
در کجا خواندی آقای مشّایی؟ به چه حقی؟ با کدام انصاف علمی به خودت جرأت می دهی در باب اسلام، می گویی اسلام این است.
مشایی در جایی دیگر می گوید: "این دوره ای نیست که هر کسی بخواهد یک دینی را در دنیا فراگیر بکند. اصلا مکانیزمش کو؟ ما که درخواب زندگی نمی کنیم. این را به همه پیروان همه ادیان می گویم. نه فقط به اسلام و مسیحیت و به یهود. به عالیجناب پاپ هم گفته ام. گفته ام این راه راه درستی نیست که ما امروز بخواهیم پیروان اسلام را زیاد کنیم. یا پیروان مسیحیت را زیاد کنیم. گمان می بریم که در این رقابت ما چه چیزی را از خدا می گیریم. کی خدا به ما جایزه می دهد؟ "
در جایی دیگر می گوید: "تصریح می کنم دوره مراجعه به علما و فقها گذشته است. دوره مراجعه به ولی فقیه گذشته است. "
تعجب نکنید حکم آقا را می گذارد کنار. ریشه این است. بگذارید من حرف های مشّایی را بخوانم: "مگر بین مسیح و پیامبر ما رقابتی وجود دارد که بین دستگاه دینی اسلام و پیروان مسیحیت رقابتی برای سرزمین توسعه ای باشد.این خطا است. آینده روشن است "
. دقت کنید حالا واژه های اومانیستی را نگاه کنید: "جهان در حال هم افزایی و همایش انسان ها است. این اجتناب ناپذیر است. هیچ کس قادر نیست مانعش بشود. این سرنوشت مردم بشر است. بعد از اینکه این انسان ها گرد هم آمدند، تازه خدا هم معنا پیدا می کند. ظرفیت انسانی باید شکل بگیرد تا ما سخن از خدا بگوییم. انسان که شناخته نشده باشد، که شناخته نشده است، کی خدا قابل شناسایی است؟ عظمت خدا وقتی قابل شناسایی است که عظمت انسان شناخته شود. "
بعد تا اینجا حرف هایی دارد که من دیگر وقت شما را نگیرم. اومانیسم را به شدت دفاع می کند. من بعضی بخش های دیگر را برایتان بخوانم.
"ایران امروز، دوستی با مردم آمریکا، مردم اسرائیل، ایران امروز با مردم آمریکا و اسرائیل دوست است. هیچ ملتی در دنیا دشمن ما نیست. "
نمی دانم واقعا حتی ملت اسرائیل دشمن ما نیست؟ یهودی های ایران را جمع کردند، بردند آن جا غاصب نیستند؟ مسلمان های بدبخت را از خانه هایشان بیرون کردند، خانه هایشان را دارند با بلدوزر خراب می کنند، شهرک سازی می کنند.که یهودیان کشورهای دیگر را ببرند در خانه هایشان غصب نیست؟ این ها دشمن نیستند؟
مشایی می گوید: "هیچ ملتی در دنیا دشمن ما نیست. این افتخار است. البته ما دشمن داریم. ما مردم آمریکا را از برترین ملت های دنیا می دانیم. "
من نمی دانم برترین مردم دنیا مسلمان ها هستند یا گبرها یا دشمنان سیدالشهداء یا دشمنان اسلام یا آن هایی که همان مردمی که در گند و کثافت غوطه ورند؟ این ها برترین مردم دنیا هستند؟
این سخن با سخن آقای خاتمی چه فرقی دارد؟ "ای کاش من شش ماه در آمریکا می ماندم. آمریکا جای بسیار خوبی است. "
مشایی و گروهش و فکرش، با اصلاح طلبان یکی هستند. گول نخورید.
دو سه نمونه من برایتان می گویم. تا حالا از دهان مبارک آقای مشایی شنیده اید که فتنه گران را مجکوم بکند؟ آنقدر کار مشایی خراب شد آنقدر خراب شد که صادق زیباکلام طرفدار جنبش سبز که می گوید من رضاخان را قبول دارم، می گوید بهترین فرد از اصولگراها آقای مشایی است. چرا چون تا حالا یک بار توهین نکرده است، یک بار بی ادبی نکرده است.
انگار که مقام معظم رهبری می گوید: "اصحاب فتنه " بی ادبی کرده اند.
آقای مشایی چند تا روزنامه دارد باز می کند. یک روزنامه اش آمد بیرون. روزنامه هفت صبح. می دانید سردبیرش کیست؟ معاون سردبیر روزنامه اعتماد. دست های این ها در هم است. آقای مشّایی با نفوذ، غلبه، قدرت، پول، مقام، توانسته جامعه وعّاظ تهران را دو شقه کنی. آقای شجونی نیا به عنوان منتقد مشّایی، یک عده بچه هایی که من می شناسمشان سوادشان و فضلشان. آدم های ساده، طلبه های ساده، عمامه به سرهای بعضی هایشان بی سواد محض، شده اند طرفدار مشّایی اسمشان راهم گذاشته اند "جامعه وعّاظ ولایی " البته ولایت مشایی. رهبرشان آقای امیری فر است. آقای امیری فر را در جا آقای مشایی برده در نهاد. شغل به او داده، پول به او می دهد. پست داده است.
نمی دانم مصاحبه امیری فر با روزنامه شرق را خواندید یا نه؟
ایشان در آن مصاحبه می گوید: "چه حرف هایی است شما می زنید. چه انتقادهایی شما از آقای مشّایی می کنید. معنایی ندارد کسی بگوید من احمدی نژاد را قبول دارم و مشّایی را قبول ندارم. دروغ می گوید چنین فردی. "
از او می پرسند: آقای مصباح که این حرف را زده شما نظرتان چیست؟
می گوید: "آقای مصباح خب قرار نیست ما همه نظرات آقای مصباح را بپذیریم. گفته اند مقام معظم رهبری که ایشان جای مطهری و علامه را پر کرده، اما لازم نیست ما همه حرف هایش را گوش بدهیم. "
بعد می گوید: "ما تصمیم گرفتیم، با مشایی برنامه ریزی کردیم در این انتخابات مجلس، اصولگرایان را شکست دهیم. "
حواستان جمع است؟ دست هایشان با اصلاح طلبان یکی است.. این ها دست هایشان با هم است. قرار است ولی فقیه نفی شود. یکی از این راه. یکی از آن راه. در نتیجه این ها همه با هم اند.
مشایی در جای دیگری می گوید: "اگر امروز به افرادی مانند رازی و ابوعلی سینا افتخار می کنیم، به طوری که قدّ آن ها از اعماق تاریخ بیرون است، برای بلندی قد آن نیست. بلکه کوتاهی قد نسل های بعدی، آن را نمایان کرده است. شاید بوعلی سینا در عصر خود قامتی برجسته داشته اما قرار نیست افتخار هزار سال بعد آدمیان نیز باشد و این نشانه فقر انسان ها در دهه های بعدی است؛ چرا که نشان می دهد فرصت شکوفایی در دوره های متعدد پدید نیامده است. اگر قرار باشد طی چند هزار سال فقط چند صد ابوعلی سینا به وجود آید، افتخار آمیز نیست. حضرت نوح با نهصد و پنجاه سال عمر نتوانست مدیریت جامعه کند، چرا که عدالت را ایجاد نکرده است. "
مدیریت را در بحث حضرت عیسی هم دارد. می گوید: "انبیاء موفق نبودند. " حرف از ریشه هاست. ریشه این بحث مشایی را بشناسید. جمله مقام معظم رهبری در وقتی که ایشان شده معاون اول را برایتان می خوانم: "انتصاب آقای اسفندیار رحیم مشایی به معاونت رئیس جمهور بر خلاف مصلحت جنابعالی و دولت و موجب اختلاف و سرخوردگی میان علاقه مندان به شما است. لازم است انتصاب مزبور ملغی و کأن لم یکن اعلام گردد. "
چند ماه پیش جمعی از علمای منتقد مشایی با او دیداری داشتند.ایشان در آن جمع طلبگی می گوید: " خب! شما آخوندها، منبر می روید تبلیغ می کنید. خب بله! می روید بالای منبر نشسته اید، بالای صندلی نشسته اید، بسم الله الرحمن الرحیم الحمد الله رب العالمین الرحمن الرحیم شروع می کنید که یک خطبه ای بخوانید که الصلوه و السلام هنوز این دو سه دقیقه ای نگذشته، یکی می آید می گوید بیا پایین! آقاجان بیا پایین. خب شما خوشحال می شوید یا ناراحت می شوید؟ به شما برنمی خورد؟ خب چرا! می گویی بابا من هنوز نرفتم بنشینم در معاون اولی، رهبر به من گفت: بیا پایین! بیا پایین! می گوید خب من آمدم پایین.حالا از من جایی اصلا اعتراض که هیچی، گلایه شنیدید که من در یک سخنرانی عمومی، در یک مجلس خلوت، خصوصی، اصلا یک گلایه از رهبری کرده ام؟ حالا من طرفدار ولایتم یا کیهان؟ "
آقای مشّایی خدا کاری کرده که دروغت واضح شود. طرفدار ولایتید که حکم آقا روی زمین ماند؟ آقای مشّایی طرفدار ولایتی که که تشکیک می کنی و در دهان امیری فر می اندازی که این حکم ارشادی بود یا مولوی؟ تو طرفدار ولایتی؟
آقای مشایی آنقدر نفوذ دارد، در جا عزل و نصب می کند. متأسفانه نفوذ آقای مشّایی در بدنه دولت، هر کس را قلع و قمع می کنند. اشاره آقای مشّایی کافی است. کسی نمی تواند نتق بکشد.
بگذارید من یک سند فقط برایتان بخوانم. این را من خودم تازه دیدم. این مال کیست؟ علی یعقوبی. یعقوبی مرشد آقای مشّایی است. یعقوبی کیست؟ یک معلّم است. چه حرف هایی در باب امام زمان افاضه می فرماید! من پنج تا جزوه اش را خوانده ام. این جا پیش من است. جزوه پنجمش را بعضی از بخش ها را فقط برایتان می خوانم. نود تا جزوه دارد.
یعقوبی در یکی از این جزوه ها می گوید: " در یکی از مکاشفه ها، در یکی از برزخ ها، حضرت موسی را دیدم گفتم برو بابا برو قومت را جمع کن. نمی توانی مدیریت بکنی این اسرائیل، بعد دیدم کاری هم از دستش بر نمی آید. من خودم خواباندم زیر گوش شارون. شارون که مُرد، من این کار را انجام دادم. نمی توانید مدیریت کنید. "
توجّه! توجّه! حرف مشّایی: "انبیاء در مدیریت ضعیف بوده اند. "
در جزوه پنجم یعقوبی نوشته: "انتظار یا تحسس؟ " من اول خیال کردم نقطه اش افتاده، تجسس است. نه تحسس است. این ها دیگر چیست؟ می گوید: "دو دوره برای امام زمان داریم. دوره انتظار و دوره تحسس. "
تحسس دیگر چیست؟ من اول معنا بکنم. همان اول این جزوه شروع می کند می گوید که: "آیا یک سوره در قرآن داریم به نام حضرت مهدی سلام الله علیه؟ بله! کدام سوره است؟ سوره یوسف. "
شروع می کند توضیح دادن قضیه حضرت یوسف. خب! در فیلم دیدیم ما. حضرت یوسف در چاه می افتد. بعد خدا کاری می کند که می شود خزانه دار پادشان مصر. برادرانش بار اول می آیند پیش او، نمی شناسند. ایشان گندم به این ها می دهد. برمی گردند، بار دوم وقتی که می آیند، چه می گوید؟ باید آن برادرتان را با خودتان بردارید بیاورید و الا دیگر به شما گندم نمی دهم. بنیامین را بردارید بیاورید. بنیامین را می آورند. می آیند پیش یعقوب، می گوید آن برادر را بردید، این کار را کردید، من دیگر اعتمادی به شما ندارم. خلاصه می دهد. می برند، بنیامین می رود کاری هم حضرت یوسف سلام الله علیه انجام می دهد و بنیامین را پیش خودش نگه می دارد.
وقتی که می آیند، برادر بزرگتر دیگر رو ندارد بیاید پیش پدر، بقیه که می آیند، حضرت یعقوب سلام الله علیه قرآن نقل می کند. ایشان همین آیه را می آورد: اِذهبوا فَتَحَسَّسوا مِن یوسُفَ وَ اَخیه. معنا کنید: بروید و حس کنید. دوره انتظار آن سی ساله بود. اما دوره حس کردن رسید. تماس با امام زمان، تماس با یوسف رسید. این دو دوره را داشته باشید. بعد ایشان می گوید: "از دوره رسول خدا تا نزدیکی ها، حداقل دوران امام حسن عسکری سلام الله علیه و بعدش انتظار و غیبت صغری تا یک وقت هایی این دوره، دوره انتظار است؛ اما الان چی؟ دوره انتظار گذشت. الان دوره تحسس است. حس کردن است. "
خب دوره انتظار چه ویژگی دارد؟ آن هایی که حواسشان جمع است. بعد ببینید کجا را دارند می زنند. دوره انتظار ویژگی اش این است: "پیغمبر آمده علی را. من کنت مولاه قبول نکردند. سه چهار سال پنج سال بود، خب نشد. دوره امام حسن این ها دارند بدون امام بودن را بدون حاکم بودن را دارند به مردم یاد می دهند تا دوره انتظار را به مردم بیاموزانند. دوره امام سجاد می شود. دوره امام باقر و امام صادق می شود. امام باقر و امام صادق، چیزهایی را به مردم یاد می دهند. همان چیزهایی که اسمش را الان می گذاریم فقه. منتها حواسمان باید جمع باشد که فقه نور نیست. فقه علم نیست. فقه یک چیزی است، سواد و معلوماتی که باید گرفت. "
"بعد چون دوره انتظار است، می آمدند خدمت امام صادق، امام صادق می گفت: "مگر در شهرتان فقیه نداشتید، بروید همان فقیهی که من نصب کرده ام. بروید دنبال فقیه. " این دوره، دوره انتظار است که باید به سراغ فقها رفت؛ اما الان دوره، دوره فقه، دوره، دوره انتظار نیست. دوره مراجعه به فقها و ولی فقیه نیست. "
یعقوبی جملاتی دارد. می گوید: "سالی را باید در کشور داشته باشیم به نام سال عرضه. خودتان را عرضه کنید " به کی؟ "به امام زمان. "
خب باشد. اشکالی ندارد: "یک بخشی اش را مجلس شورای اسلامی باید خودش را عرضه کند. مگر قوانین تصویب نمی کند. "
خب چرا؟ "دیگر دوره انتظار که گذشته است. "
خب چه کار کنند؟ می گوید: "خب! قوانین را ببرند. لازم نیست بروند یک مکان مجلل بسازند. نمی دانم. فلان و فلان. نه بروند در صحرا! بروند در خیابان! بروند یک جا بنشینند، بگویند امام زمان! این قانون های ما درست است یا نه؟ اگر امام زمان تأیید کرد اسلامی است. "
می گوید: "در اینجا به من اشکال نکنید. "
به قول خودش می گوید: "حتما مچ مرا گرفته اید. مگر شورای نگهبان نداریم؟ مگر ولی فقیه نداریم؟ بابا شورای نگهبان تأیید کند، اسلامی نیست. رهبر معظم انقلاب تأیید کند، اسلامی نیست. اگر امام زمان تأیید کند، اسلامی است. "
از شما سوال می کنم با این حساب حکم آقا را زمین گذاشتن، اشکالی هم دارد؟
آقای مشایی یادت هست؟ می گفتی من یک جا گلایه نکردم از ولی فقیه. من ولایی نیستم؟ تو ولایی هستی؟ آقای مشّایی، نسبت این آقا با شما چیست؟
عبارت هایش را برایتان می خوانم. "در مجموع ما باید فرهنگ انتظار را کنار بگذاریم و فرهنگ تحسس را جایگزینش کنیم. "
انحراف بسیار بزرگی دارد رخ می دهد. آن هم با دفاع از ولایت، دفاع از امام زمان..
جمله ای برایتان بخوانم: "در مجموع ما باید فرهنگ انتظار را کنار بگذاریم. "
فرهنگ انتظار مراجعه به کی بود؟ ائمه، فقها.
آقای سروش چرا می گوید ما دین فقهی نباید داشته باشیم؟ دین عرفانی باید داشته باشیم. اگر گفتید چرا؟ چون دین فقهی، ولی فقیه هم پشت سرش است. هر دو قرار است ولی فقیه را بزنند. آقا اصلاح طلبان و این ها هیچ فرقی ندارند. منتها بیان ها متفاوت است.
حالا یک بخش از این تحسس را، عرضه کردن را، مال مجلس را برایتان بخوانم: "موضوع بعدی اصلاح فرهنگ قانون گذاری است. چه اشکالی دارد آن جایی که به اسم مجلس شورای اسلامی است " عبارت ها را دقت کنید: "هر ماه، هر شش ماه، هر سالی یک بار، چیزهایی که حضرات نوشته اند، جمع کنند، ببرند در یک مجلس نمادین، سالانه بروند آن جا بنشینند. نه این که برای یک مکان چند ده میلیارد تومان خرج کنند. جای جدید تجملی درست کنند، نه! منظور این نیست بروند در حسینیه ها. "
می گوید هر جا شد، شد. لازم نیست. خرج بکنید: " بروند در حسینیه بنیشینند. در بیابان در مسجد بنشینند. به یکی از حرم های مطهر بروند، بگویند مولا جان! ما این چیزها را به عنوان پیش نویس، به عنوان چک نویس، نوشتیم شما قبول می کنید؟مولاجان! شما قبول می کنید؟ اگر شما امضا کنید حکم است. "
به اسم امام زمان، نائب امام زمان را دارند حذف می کنند. حواستان جمع است؟
"اگر شما امضا کنید، حکم است. اگر شما امضا کنید، قانون است. "
عبارت ها را دقت کنید: "ما در قانون اساسی، موضوع را پیش بینی کرده ایم. این ها در صورتی اعتبار دارد که شورای نگهبان تأیید کند. شورای نگهبان هم از جانب رهبر معظم انقلاب است و اگر ایشان قبول کنند، یعنی همه چیز درست است. عرض می کنم اگر ما رهبر معظم انقلاب را به گونه ای مد نظر بیاوریم که نتیجه آن فراموشی امام زمان باشد، این فعل در قبال رهبر معظم انقلاب باطل است. امام زمان را می گویم حس کنید، تو رهبر انقلاب به خورد ما می دهی؟ حتی اگر بگویید شورای نگهبان تأیید کند، تأیید اسلامی است. نه! عزیز من امام زمان اگر تأیید کند، تأیید خدایی است. تأیید شورای نگهبان، دلیل بر تأیید خدایی نیست. تأیید رهبر معظم انقلاب هم دلیل بر تأیید خدایی نیست. "
خب! پس از نظر شما اگر کارهای احمدی نژاد را اگر آقا تأیید کنند، تأیید خدایی هست یا نیست؟ اصلا نیازی است که آقا تأیید کنند؟ آقای مشایی! اصلا نیازی دارید که کارهایتان را کسی تأیید کند؟ شما الحمدالله با امام زمان که ارتباط دارید دیگر؟!
" فَتَحَسَّسوا مِن یوسُفَ وَ اَخیه " این ادبیات است. به اسم امام زمان، ریشه امام زمان را زدن است. آقای مشایی چند بار رفته ای پای درس یعقوبی؟ اگر ارتباط نداری یعقوبی را تکذیب کن.
یعقوبی در ادامه می گوید: "اگر شما به این نیت باشید که آقا جان! دوره، دوره انتظار است. دوره انتظار گذشت. آقا جان دوره، دوره ظهور است. من گشتم. آقایان مجلس شورای اسلامی، بلند شوند. بگردند. بخواهند قانون هایی را که آماده کرده اند، به عنوان چک نویس عرضه کنند.هر سال ده روز واقعاً بگردند، بگویند: مولاجان! می خواهیم پیدایت کنیم. نه به این نیت که ما الان به قم برویم، می گویند پیدا نمی شود. تا می گوییم بگردند، می گویند پیدا نمی شود. تو رفتی که پیدا نشد؟ به قم برویم، پیدا نمی شود. جمکران برویم، پیدا نمی شود. امام را نمی توانیم پیدا کنیم. اگر مشهد هم برویم، نمی توانیم پیدانمی کنیم. فلان جا هم برویم، نمی توانیم پیدا کنیم. خب از الان بی خود زحمت نکشیم. یک دفعه ببریم پیش رهبر معظم انقلاب. نه این کلاه سر خود گذاشتن است.
شما ده روز واقعاً بگردید، با تمام وجودتان، به نیت تحسس امام زمان بگردید. این چک نویس هایی که نوشته اید، عرضه کنید اگر ده روز گشتید، امام را پیدا نکردید، بعد بروید نزد رهبر معظم انقلاب، بگویید آقاجان! ما گشتیم، مولایمان را پیدا نکردیم؛ لذا آمده ایم سراغ منصوب از جانب امام زمان. در این صورت است که شما فرهنگتان یک مقدار بوی تحسس را دارد. شما می گویید: خود اهل بیت علیه اسلام می فرمایند: چرا آمده اید سراغ ما؟ بروید سراغ فقهایی که ما منصوب کردیم. عرض می کنم آن فرهنگ متعلق به فرهنگ انتظار است، نه فرهنگ تحسس. مراجعه به فقها، مراجعه به ولی فقیه، دوره اش گذشته است. شما با فرهنگ انتظار دارید رفتار می کنید، نه فرهنگ تحسس. کاری که شما انجام می دهید، می برید پیش رهبر معظم انقلاب، امضاء کنند، این کار بوی تحسس در آن نیست. روح تحسس در این کار نیست. در مجموع، باید فرهنگ انتظار را کنار بگذاریم. "
یعنی از نظر یعقوبی چی را کنار بگذاریم؟ مراجع را
یکی از بزرگان اهل سخنرانی و اهل فضل می گفت من دو جلسه در مجلسی که مشایی و بقایی هم بودند. داشتم سخنرانی می کردم. نقش علما در دفاع از اسلام و نهضت ها مثل میرزای شیرازی و .. را می گفتم. مشایی و بقایی در هر دو سخنرانی شروع کردند من را نفی کردن و گفتند: "بابا اینقدر از علما دفاع نکن. علما خودشان فاسدند بعضی هایشان. "

نتیجه: جمع بندی کنم. ما از دولت به شدت دفاع می کنم. هفتاد درصد دولت، ساختار دولت قابل دفاع است.
احمدی نژاد خودش آدم درستی است. خودش آدم پاکی است. گول خورده است.
آقای احمدی نژاد در یک جلسه ای به خود من گفت: "می دانی علت دشمنی ها با من چیست؟ " گفتم: چیست؟ گفت: "می خواهند به آقا حمله کنند و من هم اعلام می کنم و کرده ام. تا من هستم، نمی گذارم کسی به ولایت نزدیک شود. حمله به ولایت بکند. "
یادت رفت آقای احمدی نژاد؟ یادت رفت این جملات؟
ما در قبال دولت چه موضعی باید داشته باشیم؟
افتخارما این است که ملاکمان دینی است. دین و رهبری. هر کسی در این چارچوب باشد، با افتخار از او دفاع می کنیم. هر زمانی هم از این چارچوب رد شد، با افتخار ردش می کنیم. میزان حال فعلی است. پس با افتخار رأی دادیم. پشیمان نیستیم. با افتخار هم اگر لازم باشد رد می کنیم.
امام یک جمله ای درباره آقای منتظری دارد. امام می فرماید: من در منتظری خلاصه شده ام. این جمله خیلی بزرگ است. حتی درباره شهید مطهری این جمله را نمی گوید. خلاصه شدم یعنی منتظری یک امام دیگر است. اما پس از آنکه از چارچوب خارج شد از ایشان دست برداشت.
چون ملاک دین است. ملاک حزب و سیاست و حزب بازی و سیاسی بازی نیست. دین خدا باید حفظ شود. نظام باید حفظ شود.
خب ما موضعمان نسبت به دولت چه باید باشد؟ موضع مقام معظم رهبری.
آقای احمدی نژاد این کارش اشتباه بود. تا حالا می گفتیم هشتاد درصد از او دفاع می کنیم. بالاخره تأثیر دارد. الان باید بگوییم هفتاد درصد از او دفاع می کنیم. اما بالاخره از ایشان دفاع می کنیم.
احمدی نژاد کارهای زیادی انجام داد. خدمات زیادی برای کشور کرد. واقعاً خدمت کرد. گفتمان امام و انقلاب را زنده کرد.
اما اطرافیان احمدی نژاد را به شدت طردش می کنیم. آدم های منحرفی ودروغگویی هستند. برنامه دارند برای کارهایشان. علناً اعلام می کنند که اصولگرایان را می خواهیم شکست بدهیم.
از دولت به جدّ دفاع کنیم. آرامش در کشور حفظ شود. این ها دنبال غائله سازی اند. اینها نظام را تهدید کرده اند.آرامش را حفظ کنید. ببینید آقا چه می فرمایند.
چارچوب دولت حفظ شود. این دولت بسیار جای دفاع دارد. بسیار کارهای عظیمی دارد.
گوش به فرمان یک شخص در کشور باشیم. مقام معظم رهبری.
من فقط همیشه دعا می کنم شما هم دعا کنید ان شاء الله این پیش بینی حاج آقای مصباح هیچ وقت محقق نشود.
می دانید آقای مصباح هر چه پیش بینی می کند، متأسفانه محقق می شود. نسبت به مهاجرانی حرف هایی زده بود، شد. در این دوران. وقتی آقای احمدی نژاد، دور دوم رأی آورد، همان شب آقای موسوی زد زیرش.
فردا شد و یکی دو روز نگذشت. رفتیم پیش حاج آقا. گفتیم: حاج آقا! چه فتنه هایی.
گفت: این ها را نگران نباشید. رهبری جمع می کند. نگرانی من این است که احمدی نژاد مشایی را به عنوان معاون اول نصب بکند. در جا شد.
آقای مصباح فرموده است فتنه عظیم تری در راه است. یک جمله دیگر خصوصی آن موقع به ما گفته اند. فرمودند: "خطر آقای مشایی صد برابر بیش از آقای موسوی است. فتنه شان هم عظیم تر است از فتنه سال 88. "
اگر این فتنه عظیم تر باشد می دانید یعنی چه؟ ان شاء الله این پیش بینی اش هیچ وقت محقق نشود. با هدایت مقام معظم رهبری، جلوی این فتنه ها گرفته شود.
خدا ان شاء الله وجود ایشان را، به ویژه وجود مولایمان مقام معظم رهبری را در پناه مولای اصلی مان وجود مقدس امام زمان سلام الله علیه، تا قیام امام زمان سلام الله علیه حفظ کند. ان شاء الله.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد