وقتی اسناد سخن می گویند:
پشت پرده اوباما و خانواده اش!
خبرگزاری فارس: یک محقق و نویسنده آمریکایی با انتشار مدارکی فاش کرد که اعضای خانواده رئیسجمهوری آمریکا از مدتها پیش با سازمان سیا ارتباط داشتهاند.
به گزارش فارس، "وین مدسن " روزنامهنگار، محقق و نویسنده مشهور آمریکایی موفق شده است پروندههایی از سازمان سیا را بدست بیاورد که بیانگر ارتباط این سازمان با نهادها و شخصیتهایی است که نقش مهمی در زندگی "باراک اوباما " رئیسجمهوری آمریکا، مادر، پدر، مادربزرگ و پدرخوانده او داشتهاند.
پایگاه خبری – تحلیلی "ولترنت " در اولین بخش از گزارش خود در این رابطه به بررسی ارتباطات بین باراک اوبامای پدر و عملیاتهای تحت حمایت سازمان سیا در کنیا به منظور مقابله با تاثیرات رو به افزایش شوروی و چین در میان دانشجویان میپردازد. عملیاتهایی که در سطح بالاتری به دنبال ایجاد شرایطی برای جلوگیری از ظهور سران مستقل آفریقایی بودند.
مدسن در گزارش خود مینویسد: رئیسجمهور اوباما در سال 1983 شغلی در شرکت "بیزینس اینترنشنال " داشت. این شرکت یکی از پوششهای سازمان سیا بود که با برگزاری سمینارهای مختلف، سران قدرتمند جهان را دعوت میکرد و از روزنامهنگاران نیز به عنوان مامورانش در خارج کشور بهره میگرفت.
بر اساس این گزارش، کار اوباما مرتبط با فعالیتهای جاسوسی سیا بود که توسط "استنلی آن دانهام " مادر باراک و پس از کودتای اندونزی در دهه 60 میلادی به سود تعدادی از سازمانهای عملیاتی تحت پوشش سازمان سیا اجرا میشد. از جمله این سازمانها "مرکز شرق – غرب " دانشگاه هاوایی، "آژانس توسعه بینالملل آمریکا " و "بنیاد فورد " بودند.
این گزارش میافزاید: دانهام سال 1965 با "لولو سوئتورو " پدرخوانده اوباما در مرکز شرق – غرب آشنا میشود و با او ازدواج میکند؛ سوئترو همان سال به اندونزی فراخوانده میشود تا به عنوان یک افسر ارشد ارتش و معاون ژنرال "سوهارتو " و سازمان سیا در براندازی خونین رئیسجمهور "سوکارنو " کمک کند.
اما باراک اوبامای پدر در سال 1959، با دانهام در کلاس زبان روسی دانشگاه هاوایی آشنا میشود. این کلاسها بخشی از برنامهای بود که 280 دانشجوی آفریقای شرقی به ایالات متحده آورده میشدند تا در دانشکدههای مختلف حضور پیدا کنند.
روزنامه رویترز طی گزارشی در 12 سپتامبر 1960 تصریح کرد که برنامه مذکور بواسطه بورسیههای تحصیلی که از سوی بنیاد "جوزف کندی " اعطا شدند، برگزار میشد.
مدسن توضیح میدهد: برنامه انتقال دانشجویان آفریقایی به دانشگاههای آمریکا در حقیقت عملیاتی از سوی سازمان سیا و با هدف آموزش و تعلیم ماموران آینده این سازمان برای تاثیرگذاری در آفریقا بود. زیرا آفریقا در آن زمان تبدیل به صحنه نبرد بین ایالات متحده و اتحاد شوروی و چین شده بود تا بر کشورهای تازه به استقلال رسیده این قاره تاثیر بگذرانند.
این در حالی بود که برنامه انتقال دانشجویان آفریقایی به آمریکا از سوی "ماسیندا مولیرو " معاون رهبر "اتحادیه دموکراتیک آفریقاییهای کنیایی " محکوم شد. از سوی دیگر حزب "اتحادیه ملی آفریقاییهای کنیایی " به رهبری "تام امبویا " از این برنامه حمایت میکرد.
تامامبویا یک ملیگرا و رهبر کارگری بود که اوبامای پدر را برای استفاده از بورسیه تحصیلی دانشگاه هاوایی انتخاب کرد.
اوبامای پدر هم که با یک زن کنیایی ازدواج کرده بود و فرزند کوچکی هم داشت، دوم فوریه 1961 در "مائویی " با دانهام ازدواج کرد و مدتی بعد باراک اوباما از این زوج به دنیا آمد.
گزارش رویترز به نقل از مولیرو مینویسد: اتحادیه دموکراتیک آفریقاییهای کنیایی نمایندهای را به ایالات متحده فرستاد تا در مورد دانشجویان کنیایی که "هدایایی " را از آمریکاییها دریافت کرده بودند، تحقیق کند و مطمئن شود که هدایای دیگری که به این دانشجویان اعطا میشود از سوی افرادی باشد که واقعا به توسعه کنیا علاقهمند هستند.
این گزارش میافزاید: امبویا بعد از آنکه پیشنهاد بورسیه 100 هزار دلاری وزارت خارجه آمریکا را رد کرد، پیشنهاد مشابهی را از سوی بنیاد کندی دریافت کرد و آن را پذیرفت.
مدسن مینویسد: واضح است که امبویا نگران آن بود که دریافت مستقیم کمک از سوی ایالات متحده میتواند موجب ظنین شدن سیاستمداران کمونیست کنیا شود که همان موقع نیز به روابط امبویا با سیا مشکوک بودند.
بر اساس این گزارش، پروژه انتقال دانشجویان آفریقایی از سوی بنیاد کندی و بنیاد دانشجویان آفریقایی – آمریکایی تهیه شد. و در سال 1959 توسط امبویا سازمان دهی شد تا دانشجویانی از کنیا، اوگاندا، تانگانیکا، زانزیبار، رهودیسیای شمالی و جنوبی و نیاسالند به آمریکا فرستاده شوند.
گزارش رویترز همچنین میافزاید: مولیرو این اتهام را مطرح کرد که آفریقاییها بواسطه برنامه اعزام دانشجویان منتخب به دانشگاههای آمریکا "آسیب دیده و تلخی کشیدهاند. "
وی اظهار داشت: امتیازاتی به دو قبیله بزرگ کنیا یعنی "کیکویو " و "لو " ارایه شد و در حالی که بسیاری از دانشجویان در امتحانهای ورودی ناموفق بودند، برخی از آنها گواهینامه درجه یک اخذ کردند.
این گزارش میافزاید: اوبامای پدر یکی از دوستان "امبویا " و اهل قبیله لو بود. بنابراین بعد از آنکه امبویا در سال 1969 ترور شد، اوبامای پدر در دادگاه شهادت داد و ادعا کرد که وی به دلیل شهادتش در دادگاه هدف تلاشها برای ترور قرار گرفته است.
بر اساس این گزارش، اوبامای پدر که سال 1962 دانشگاه هاوایی را ترک کرد و به هاروارد رفت، در سال 1964 از دانهام طلاق گرفت و با " روث نیدساند " یکی از دانشجویان یهودی – آمریکایی هاروارد ازدواج کرد و به همراه وی به کنیا بازگشت.
این گزارش با بیان آنکه اوباما و نیدساند هم در حالی که دو فرزند پسر داشتند، کمی بعد از هم طلاق گرفتند، میافزاید: اوباما برای وزارتخانههای حمل و نقل و دارایی و همچنین یکی از شرکتهای نفت کنیا کار کرد و در نهایت در سال 1982 طی یک تصادف در حین رانندگی درگذشت.
در مراسم به خاکسپاری او بسیاری از سیاستمداران برجسته کنیا از جمله "رابرت اوکو " که بعدها وزیر خارجه شد و در سال 1990 به قتل رسید، حضور داشتند.
پروندههای سیا نشان میدهند که امبویا یکی از مامورین تاثیرگذاری مهم سازمان سیا بود که نه تنها در کنیا، بلکه در کل آفریقا فعالیت میکرد.
طبق یکی از "خلاصه وضعیتهای اطلاعاتی هفتگی " سیا به تاریخ 19 نوامبر 1959، امبویا در دومین "کنفرانس خلق کل آفریقا " در تونس برای بازرسی افراطیگرایان مورد استفاده قرار گرفت.
در بخشی از این گزارش آمده است: اختلافات جدی بین "کوام انکروما " نخستوزیر غنا و امبویا ملیگرای کنیایی که دسامبر گذشته در بررسی افراطیگرایان اولین نشست کنفرانس خلق کل آفریقا در عکا همکاری موثری کرد، بوجود آمده است.
مدسن توضیح میدهد: عبارت "همکاری موثر " اشاره به آن دارد که امبویا با سیا همکاری میکرده است. در حقیقت در جریان همین همکاری با سیا در عکا و تونس بود که امبویا پدر رئیسجمهور آمریکا را برای دریافت بورس تحصیلی و اعزام به دانشگاه هاوایی انتخاب کرد. یعنی جایی که وی با مادر رئیسجمهور اوباما ازدواج کرد.
یکی دیگر از خلاصه وضعیتهای اطلاعاتی هفتگی سیا به تاریخ 3 آوریل 1958 تصریح میکند که امبویا "به نظر میرسد که همچنان امیدبخشترین رهبر آفریقایی باشد. "
در گزارش سری دیگری از سیا به تاریخ 18 دسامبر 1958، امبویا ملیگرای کنیایی، یک "رئیس جوان متحرک و قادر " حزب "مجمع خلق " نامیده میشود که رقیبی برای "افراطیگرایانی " همچون انکرومای تحت حمایت نمایندگان چین و شوروی بود.
همچین گزارش سری دیگری از سازمان سیا در مورد کنفرانس خلق کل آفریقا در سال 1961، به تاریخ اول نوامبر 1961 نشان میدهد که محافظهکاری امبویا دقیقا در تضاد با سیاستهای چپگرایانه انکروما و دیگر همفکران او بود.
بر اساس این گزارش، حامیان کمونیستی که در کمیته هدایت کنفرانس خلق کل آفریقا در سال 1961 و در قاهره انتخاب شدند، عبارت بودن داز "عبدولی دیالو " دبیر کل کنفرانس خلق کل آفریقا از سنگال، "احمد بورمندجل " از الجزیره، "ماریو د اندراد " از آنگولا، "انتائو موخل " از باسوتولند، "کینگو ابل " از کامرون، "آنتونی کیووا " از کنگو، "کوجو بوتسیو: از غنا، "اسماعیل توره " از گینه، "دوسمو جانسون " از لیبری "، "مودیبو دیالو " از مالی، "محجوب بن صدیق " از مراکش، " جیبو باکاری " از نیجر، "تونجی اوتگبیا " از نیجریه، "کانیاما چیوم " از نیاسالند، "علی عبدالهی " از سومالی، "تنیسون ماکیاوان " از آفریقای جنوبی و "محمد فواد جلال " از جمهوری متحده عربی؛
اما تنها اشخاصی از حاضرین در کنفرانس قاهره که از سوی سیا مورد توجه قرار گرفتند، امبویا بود که ظاهرا به عنوان خبررسان این سازمان کار میکرد و همچنین "جاشوا انکومو " از رهودسیای جنوبی، "موناکا " از تانگایکا، "عبدالمجید شاکر " از تونس و "جان کاکونگ " از اوگاندا؛
این گزارش ادامه میدهد: انکروما در سال 1966 و هنگامی که در حال بازدید از چین و ویتنام شمالی بود، بطور ناگهانی و در نتیجه کودتای تحت حمایت سیا، از قدرت برکنار شد.
یک سال پس از آن نیز، سازمان سیا بواسطه یک کودتای دیگر که مرتبط با خانواده رئیسجمهور اوباما و اقوام مادری او میشد، سوکارنو را برکنار کرد.
در واقع این ظن وجود دارد که امبویا در سال 1969 و بدست مامورین چینی که در احزاب ضد امبویای دولت رئیسجمهور جومو کنیاتا فعالیت میکردند ترور شد تا یک رهبر سیاسی برجسته حامی آمریکا از بین برود.
در پی مرگ امبویا، تمامی سفارتخانهها در نایروبی به جز سفارت جمهوری خلق چین، پرچم خود را به حالت نیمه برافراشته درآوردند.
این گزارش ادامه میدهد: تاثیرگذاری امبویا در دولت کنیا تا مدتها پس از مرگش و تا زمانی که اوبامای پدر زنده بود، ادامه داشت.
در سال 1975 و بعد از قتل "جوسیا کاریوکی " یکی از سیاستمداران اتحاد ملی آفریقایی های کنیایی و کسی که به همراه امبویا و اوباما اتحاد ملی را تشکیل داد، کنیاتا سه وزیر سرکش کابینه خود را که روابط شخصی با کاریوکی و یا امبویا داشتند را عزل کرد.
مدسن میافزاید: این اطلاعات در یادداشتهای کارکنان سیا در خاورمیانه، آفریقا و آسیای جنوبی آمده است.
طبقهبندی اطلاعات موجود در این گزارشها نشان میدهد که آنها از آژانس امنیت ملی کنیا بدست آمدهاند. و مهمتر آنکه هیچگاه کسی به قتل کاریوکی متهم نشد.