
گروه جهادی عماریون در رامسر
سنگرهای مبارزه و جهاد این روزها جلوه و شکلی دیگر به خود گرفتهاند. امروز درس عشق و دلدادگی در محضر ولایت نه در میدان جنگ، بلکه در مناطق محرومی مرور میشوند که با همت والای خادمان جهادی، ندای عدالتخواهی نظام اسلامی را چون دمیدن روحی در کالبد خسته خود احساس میکنند.
گروه جهادی عمار یکی از گروههای فعال جهادی است که تاکنون در مناطق محروم متعددی حضور یافته و همت جهادگرانش منشأ خدمات ارزندهای در چنین مناطقی شدهاست. این بار نیز عماریون، مشکل کمآبی روستاهای محروم بابل را درد خویش احساس کرده و بچههای جهادیاش، برای رفع این کاستی و شاد نمودن دل مردم، به دل کوهها و جنگلهای این دیار زدهاند. عماریون بر آن شدند تا لبهای تشنه مردم روستاهای محروم بابل را با جهاد و خدمت خود سیراب کنند. اینجاست که به این فرموده امام خامنهای میرسیم: شما با عمل خودتان مردم را به ایمان، به اسلام، به دین دعوت میکنید. این خدمترسانی است؛ خدمترسانی مادی و خدمترسانی معنوی. از این مهمتر، خدمتی است که شما به خودتان میکنید...» چندی پیش با آگاهی از فعالیتهای گروه جهادی عمار در آبرسانی به شش روستای محروم بابل، همراهشان شدیم تا از نزدیک خدمات خالصانه این فرزندان امام خامنهای را شاهد باشیم. گزارش زیر ماحصل این همراهی است که تقدیم حضورتان میشود.
ایستگاه اول، بسیج دانشجویی
آغاز سفرمان از مقابل لانه جاسوسی رقم میخورد. به همراه کاروان اصحاب رسانه و به میزبانی بسیج دانشجویی به سمت بخشهای محروم بابل از جمله دنگچال، در بندپی شرقی و... حرکت میکنیم.
بندپی یکی از بخشهای مهم شهرستان بابل در استان مازندران است و از روستاهای آن میتوان به روستا لیسه، افراسی، ترسو، سیپرون، کریسنو و دنگچال، ویتله، سماکوش محله، کلاگر سرا و آری و... اشاره کرد. مقصد حرکتمان هم روستای دنگچال محل افتتاح پروژه آبرسانی گروه جهادی عمار (معاونت سازندگی بسیج دانشجویی دانشگاه جامع علمی کاربردی) است.
جاده پر پیچ وخم و سرسبز را به نیت حضور در جمع این گروه جهادی طی میکنیم که در سال گذشته هم از همت والایشان در آبرسانی به دو روستای افراسی و کنسلو شنیده بودم. تلاش ۵۰ نفر از جهادگران دانشجوی بسیجی دانشگاه علمی کاربردی که بزرگترین پروژه آبرسانی گروههای جهادی کشور به عمق ۶۰ سانتیمتر در طول ۱۰ کیلومتر سراشیبی کوه را حفاری کرده و به انجام رساندهاند، دستاویز سفر ما قرار گرفته است.
بعد از آزمون و خطاهایی که در جادههای گیجکننده اطراف بابل داشتیم، ساعت سه صبح به روستای «آری» محل اسکان خواهران جهادی عمار میرسیم. در این لحظات که تنها ساعتی به طلوع آفتاب و افتتاح پروژه آبرسانی باقی مانده، شوق تماشای زیباییهای روز بعد، برخستگی راه غلبه میکند و خواب به چشمانمان نمیرود.
أین عماریون !
زمان باقی مانده به افتتاح پروژه فرصتی پیش میآورد تا خیرالنساء زکیخانی مسئول خواهران گروه جهادی عمار در خصوص تشکیل گروه جهادیشان دقایقی برای ما صحبت کند.
به گفته این خادم جهادی، عماریون در اردیبهشت ماه سال ۱۳۸۹با هدف تبیین منویات امام خامنهای (مدظله العالی) در دانشگاه جامع علمی و کاربردی شروع به فعالیت میکند. این گروه جهادی با فعالیت در عرصه حرکتهای جهادی با محوریت شعار سال یعنی تولید ملی، حمایت از کار و سرمایه ایرانی، انتقال روحیه جهادی به مناطق کمبرخوردار، غنیسازی اوقات فراغت دانشجویان و فارغالتحصیلان، حفظ و انسجام نیروهای موجود در بسیج دانشجویی، تربیت نیروی کارآمد و همتراز نظام اسلامی، جامهعمل پوشاندند و با شعار ما میتوانیم و بومیسازی حرکتهای جهادی وارد میدان میشوند.
آنطور که این بانوی جهادگر میگوید، گروه جهادی عمار تابستان ۱۳۹۱ دراستان مازندران، شهرستان بابل و بخش بندپی شرقی آبرسانی به شش روستای لیسه، افراسی، ترسو، سیپرون، کریسنو و دنگچال را با خط انتقالی به طول ۲۰کیلومتر آغاز میکند.
صدای آوای ملکوتی اذان صبح، پایان بخش، گفتوگویمان با زکیخانی است. آفتاب روستای آری رفته رفته پرده شب را کنار میزند و با ما به سمت روستای دنگچال همراه میشود.
آب ناسالم و گیاه گزنه!
زیبایی روستای دنگچال واقعاً شگفتانگیز است. درختان کشیده و سرسبز به همراه هوایی پاک و خنک از این روستای کوچک بهشت مجسمی ساخته است که در نگاه اول تصور هرگونه محرومیتی را از اذهان پاک میکند. به طوری که دنبال محرومیت در این همه سبزی و خرمی میگردیم و از این رو دقایقی با میزبانان محلیمان به گفتوگو مینشینیم تا مشکلاتشان را از زبان مردم خونگرم و صمیمی روستا جویا شویم.
محمد ادبی فیروزجایی، کارشناسی ارشد کشاورزی و ساکن روستای افراسی که به همراه تعدادی از دوستانش همراه همیشگی عماریون بودهاند در این خصوص میگوید: مشکل اصلی این روستا تأمین آب شرب بهداشتی است. آب شرب این منطقه از چشمههای نزدیک روستا تأمین میشود و با توجه به میزان کم آب و فصلی بودن آب این چشمهها اهالی ناچار به استفاده از آبهای سطحی(استل) میشوند. آب شرب کاملاً غیربهداشتی است و از زیر آبهای گلآلود و لاآب تأمین میشود. گاهی اوقات درون آب کرم و حشراتی دیده میشوند اما به خاطر کمبود آب، راهی جز استفاده از آن و دچار شدن به بیماریهای کلیوی و ریوی برایمان باقی نمیماند.
صحبتهای محمد برایمان ناراحتکننده است اما آنچه جای بسی تأسف دارد این است که تا به حال نوع بیماری که به سبب استفاده از این آب ناسالم برای اهالی به وجود میآید، ناشناخته مانده و راهحلی برای درمانش وجود ندارد. اغلب مردان و زنان و حتی جوانان در این روستا دچار مشکلات کلیوی و ریوی شدهاند، آری این مردم گیاه گزنه را خوب میشناسند. برای اینکه تا حدودی التیام بخش دردهایشان میشود.
روحانی جهادگر
در کنار همه بچههای باصفای گروه عمار آنچه بیش از پیش توجهمان را به خود جلب میکند، حضور حجتالاسلام محمدادیبزاده است. حاج آقا ادیبزاده، معین بچههای جهادی و رابط بین مردم و جهادگران است. همان سنگ صبورشان. ادیبزاده یک خادم جهادی است که در لباس روحانیت همراه عماریون شده و تمامی طی الارضهای اداری و سر و کله زدن با مسئولان امر را به عهده میگیرد. الحق والانصاف هم خوب از پسشان برآمده است. بچههای جهادی همراهی مردم و اهالی و حضور نیروهای بومی و مساعدتشان را مدیون محبت و دعوتی میدانند که ادیبزاده از آنها داشته است؛ چراکه او با حضور در تکتک روستاها و صحبت و سخنرانی با اهالی، آنها را به این همکاری و همراهی با جهادگران سوق داده است. مردم این روستاها احترام زیادی به روحانیت میگذارند، هر وقت هم که گره کوری در کار برای جهادگران پیش بیاید، حضور روحانیون خود راهحلی بر مشکل میشود.
سختیهای رسیدن به آب
دیدن مناظر کوهستانی اطراف روستا باعث میشود تا به سراغ محمد سالاری مسئول گروه جهادی عمار برویم تا چگونگی انجام این پروژه را از او جویا شویم.
سالاری میگوید: فعالیت در چنین فضایی را نمیتوان در کلام وصف کرد. جهاد در مناطق صعبالعبور و کار عمرانی با توجه به کوهستانی بودن منطقه، حفر کانال و لولهگذاری با مشکلات و سختیهای زیادی مواجه میشد. از طرفی به سبب عدم تکیهگاه مناسب در هنگام کار تعدادی از نیروهای عمرانی و اهالی دچار جراحتهایی میشدند اما با توجه به فشار کار و وضعیت نابسامان هوا مجبور بودند به کار ادامه دهند تا وعده گروه در روز اجرا و تاریخ افتتاحیه دچار خللی نشود.
آنچه در این گروه جهادی برایمان جای تأمل دارد، مشارکت مردمی و حضور اهالی شش روستای محروم در این فعالیت جهادی است، تلاش مردان و زنان روستایی برای رفع مشکل حتی بیشتر و فعالتر از جهادگران است تا جایی که از۲۱۰خانوار شش روستا همه روزه ۱۰۰ الی ۱۲۰ نفر بهرغم مشکلات و مشغلههای زندگی (دامپروری) در هنگام اجرای طرح حضور داشتند.
حضور پرشور خواهران جهادگر
خیرالنساءزکی خانی، مسئول خواهران گروه جهادی عماریون یکی از همراهان ماست. بعد از گفتوگو با سالاری و شنیدن سختیهای آبرسانی به روستاهای این منطقه، به این فکر میافتیم که خواهران جهادگر چه نقشی در این پروژه جهادی برعهده داشتهاند.
زکیخانی در این خصوص میگوید: «در این حرکت جهادی تعداد ۱۷ نفر از خواهران درعرصههای فرهنگی، آموزشی، علمی و فعالیت دارند. عمده فعالیتهای جهادی ما در چهار روستای آری، ویتله، کلاگرسر او سماکوش محله متمرکز است. هدف اصلی و عمده حرکتهای جهادی خواهران در این روستاها با محوریت فرهنگی- تبلیغی انجام میشود و خواهران با اعزام به سه روستای کلاگر سرا، ویتله، سماکوش محله، در یک نوبت بعدازظهر و در روستای آری در دو نوبت صبح و شب به فعالیتهای خود میپردازند. گروه سنی کودک، نوجوان، جوان و بزرگسال را تحت پوشش داریم که در هر سه مقطع سنی نیز مباحث احکام، اخلاق و عقاید را مطرح میکنیم.
این مسئول جهادی در مورد مشکلات پیش رویشان بیان میدارد: اما به دلیل موقعیت زمانی و فصل برداشت محصولات کشاورزان، اهالی اکثراً هنگام روز مشغول کار بودند و از آن جایی که به ندرت هوا آفتابی میشود و بیشتر مواقع بارندگی در منطقه وجود دارد، تمام اعضای خانواده به جز کودکان برای برداشت محصول به دشت میرفتند تا بتوانند حداکثر استفاده را از روز آفتابی کرده و محصول خود را از گزند باران حفظ کنند، بنابراین طی مشورتی که با اهالی صورت گرفت، تصمیم بر این شد که کلاسهای آموزشی بزرگسالان بعد از اذان مغرب در محل اسکان خواهران برگزار شود که خوشبختانه با استقبال قابل توجهی روبهرو شد.
دختران دنگچال و مشکلاتشان
آغاز مراسم افتتاحیه نزدیک و نزدیکتر میشود که با تعدادی از دختران مهربان و دوستداشتنی روستا به خانه فرشته ادبی میرویم و برای مراسم افتتاحیه دعوتش میکنیم. فرشته دختر مهربانی است که به تازگی ازدواج کرده و مهریهاش هم ۱۰ سکه تمام بهار آزادی است، او همراهمان میشود و با هم به سمت محل برگزاری مراسم افتتاحیه میرویم.
فرشته که کمحرف است، در میانه راه سفره دلش را برایمان باز میکند و درخصوص مشکلات منطقه محرومشان میگوید: «اینجا به خاطر نبودن مدرسه ادامه تحصیل برایمان بسیار مشکل است، من برای ادامه تحصیل در مقطع دبیرستان به مدرسه نمونه دولتی قدسیه روستای احمد کلا رفتم، این روستا بین گلوگاه و بابل قرار دارد. آنجا هم برای خود خانهای را اجاره کردم. هزینههای اجارهخانه و تحصیل برایم بسیار دشوار است. با وجود اینکه خیلی علاقهمند هستم ادامه تحصیل بدهم ولی نداشتن جاده مناسب و راه صعب العبور تردد را برایمان مشکل کرده است.»
کمی که مسیر پر گل ولای را تا محل افتتاحیه با همراهانم طی میکنم، مشکل نداشتن جاده مناسب و مسیری قابل تردد را بیشتر درک میکنم. چکمههایم به قدری از گل و لای آغشته شدهاند که سنگینیشان را هم تاب نمیآورم و به سختی همپای دوستانم گام برمیدارم. در همین حین دختران دنگچالی از دیگر مشکلات اهالی روستایشان برایمان میگویند: «نداشتن جاده آسفالته در بیشتر روستاها همانند روستای دنگچال مشکلات و سختی زیادی برای مردم منطقه به وجود میآورد. مشکل دیگر این منطقه نداشتن خانه بهداشت و امکانات درمانی است. اهالی و زنان و دختران از داشتن کمترینها هم در مضیقه هستند.»
لذت چشیدن آب گوارا بعد از ۱۶ سال
به محل برگزاری مراسم افتتاحیه که میرسیم. محمد امین سالاری برای عدهای از بچههای جهادی سخنرانی میکند. به جمعشان وارد میشویم و برای اینکه بیشتر از فعالیت گروه عمار بدانیم از او سؤالاتی درخصوص چگونگی انتخاب این شش روستا برای انجام پروژه میپرسیم.
سالاری در جواب میگوید: «لازمه برگزاری اردوی جهادی شناسایی و شناخت کافی از منطقه مورد نظر است، لذا به منظور برگزاری اردو گروه شناسایی در معاونت سازندگی مرکز بسیج دانشجویی دانشگاه جامع علمی کاربردی تشکیل و جهت شناسایی و انجام پروژه آبرسانی به استان مازندران اعزام شد. با مذاکرات اولیه در تاریخ ۱۶اردیبهشتماه با مدیرعامل آب وفاضلاب روستایی مازندران مقرر شد چندین نقطه جهت برگزاری اردو به ما معرفی شود. مناطقی از قبیل شهرستان رامسر و بابل و... که شناسایی اولیه از شهرستان رامسر نظر ما را تأمین نکرد و همزمان با مطالعات و پژوهش منطقهای شناساییهای گروه، با درخواست اهالی شش روستای ترسو، سیپرون، کریسنو، لیسه، افراسی و دنگچال به آبفار مواجه شدیم.
این فعال جهادی میافزاید: درخواست تأمین آب اهالی این روستاها بعد از گذشت ۱۶سال پیگیری اداری هنوز به نتیجه نرسیده بود و ۲۱۰خانوار این شش روستا از نعمت آب شرب کمبهره و در پارهای از فصول بیبهره بودند. در نامه مذکور که به امضای اعضای شورا و نمایندگان مردمی این شش روستا رسیده درخواست شده بود، با توجه به فعالیت گروه جهادی عمار در سال گذشته، از این گروه برای اجرا دعوت به عمل آید. محمدامین سالاری در ادامه میگوید: ۲۶ اردیبهشت بازدید میدانی از پروژه به عمل آمد و با توجه به وضعیت نابسامان روستاها و وضعیت مالی مردم این منطقه پروژه در دستور کار این گروه قرار گرفت و بامذاکرات انجام شده با آب و فاضلاب روستایی مازندران مقرر شد مدت یک ماه به تجزیه تحلیل طرح و مطالعات اولیه و نقشهبرداری اختصاص داده شودو در تاریخ ۲۷ خرداد ماه طبق وعده نقشه به گروه تحویل و پروژه از فاز مطالعات وارد فاز جهاد اداری و پیگیری شد. در این زمان گروه در دو بخش جذب منابع نیروی انسانی و منابع مالی آغاز به فعالیت نمود، به طوری که به جهت تکمیل کار در نیروی انسانی، خواهران و برادران در دانشگاه آغاز و توجیه ثبتنامکنندگان از سختی کار و تفاوتهای کار در این پروژه نسبت به دیگر فعالیتها برایشان تشریح شد. در بخش جذب منابع مالی مکاتبات لازم برای تهیه بودجه و سایر اقلام پشتیبانی و فرهنگی از نهادهایی همچون دانشگاه جامع علمی- کاربردی، سازمان بسیج دانشجویی، آب و فاضلاب روستایی مازندران و دفاتر مراجع اعظام انجام شد. هرچند فرمانداری شهرستان بابل کمکی به عماریون نکرده بود، اما به لطف خدا، همت عماریون بهثمر نشست.
صدای آب طنین زندگی
توضیحات سالاری، شمایی کلی از تحویل پروژههایی در وسعت آبرسانی به این شش روستا را در اختیارمان قرار میدهد. حالا دیگر به زمان برگزاری مراسم افتتاحیه رسیدهایم. در این مراسم ندافیان، مسئول بسیج دانشجویی دانشگاه جامع علمی- کاربردی حضور یافته و با اشاره به تلاش جهادگران این مرکز در مدت ۱۵ روز حضور در این منطقه در به ثمر رسیدن این پروژه آبرسانی و ارائه دیگر خدمات بهداشتی، فرهنگی و آموزشی با تقدیر از حمایت مسئولان استانی و ستادی دانشگاه جامع علمی- کاربردی از فعالیتهای گروه جهادی عمار میگوید: جهادگران بسیج دانشجویی این دانشگاه آمادگی کامل ارائه لیست محرومیتهای این منطقه به مسئولان استانی را دارند و خواستار اهتمام و تسریع بیشتر مسئولان در رفع این محرومیتها هستند.
در پایان این پروژه آبرسانی با حضور جمعی از مسئولان و عماریون آوای خوش آب شرب سالم و بهداشتی در هوای پاک روستای دنگچال طنینانداز میشود. مراسم که به اتمام میرسد، وقت رفتن فرارسیده است. دل کندن از بچههای جهادی عمار برایمان دشوار است اما باید این جمع باصفای متشکل از بچههای جهادی و روستاییان خونگرم را ترک کنیم و به مقصد تهران رهسپار شویم. طنین آب همچنان به گوش میرسد و حین راه به عزم بچههای گروه عمار میاندیشیدیم که چقدر شبیه بچههای دوران جنگ هستند و خاطرات این دوران را برایمان زنده میکنند.