رامسرنیوز Ramsarnews اخبار رامسر

نخستین پایگاه اینترنتی خبری - تحلیلی شهرستان رامسر

رامسرنیوز Ramsarnews اخبار رامسر

نخستین پایگاه اینترنتی خبری - تحلیلی شهرستان رامسر

غزوه، رامسر و....

  

غزوه، رامسر و.....

قزوه در قطار مهاراجه
جام جم آنلاین: اگر اهل مطالعه و بخصوص کتاب‌ها و آثار ادبی معاصر باشید، احتمال این که نام «علیرضا قزوه» به گوشتان نخورده باشد یا سطری، بیتی و غزلی از او نخوانده باشید، تقریبا غیرممکن است؛ شاعری که تا یکی، دو دهه پیش همه او را با «مولا ویلا نداشت» و «از نخلستان تا خیابان» می‌شناختند.

اما امروز شعرهای سپید جنجالی‌اش با درونمایه دفاع از انسانیت و اخلاق در جامعه جهانی خبرساز می‌شود، شعرهایی که انتشار ترجمه همزمانش هم به تاثیرگذاری‌اش افزوده است.

قزوه چند سالی است که به سرزمین هندوستان رفته و به قول خودش شلوغی هند آرامشی عجیب به او داده است، وقتی با او درباره این روزهایش صحبت می‌کنیم، می‌گوید حال من بد نیست اما حال غزل و زبان فارسی در این سرزمین بد است.

این شاعر خوش‌ذوق کشورمان از سحرهای کشمیر و غروب‌های دهلی و شام اَوَد و صبح بنارس می‌گوید و البته «قطار مهاراجه» که 70 مسافر آن را که غزل‌هایی شیرین هستند، این روزها به همت موسسه شهرستان ادب روانه بازار کتاب کرده است؛ غزل‌هایی که باز هم به قول خودش از تونل خنده‌ها و گریه‌ها گذشته‌اند.

همه اینها را نوشتم تا شما را به شعری خواندنی از این مجموعه دعوت کنم و این که بزودی گفت‌وگوی مفصلی را با او منتشر خواهیم کرد؛ گفت وگویی که سفرنامه پر رمز و راز سال‌های اخیر اوست.

... بعد رفتم به سراغ چمدان‌های قدیمی

عکس‌های من و دلتنگی یاران صمیمی

روزهایی همه محبوس در انباری خانه

خاطراتی همه زندانی در دفتر سیمی

رفته بودم به چهل سالگی غربت بابا

با همان سوز که می‌گفت: خدایا تو کریمی

مشهد و عکس پدر، ضامن آهو و دل من

گریه هم پاک نکرد از دل من گرد یتیمی

تازه همسایۀ باران و خیابان شده بودیم

کاشی چاردهم روبه‌روی کوی نسیمی

عشق را تجربه می‌کردم در ساعت انشا

شعر را تجزیه می‌کردم در دفتر شیمی

نام‌هایی که نه در خاطره ماندند و نه در دل

ساعت جبر شد و غرغر استاد عظیمی

اردوی رامسر و گم شدنم در شب مجنون

رقص موسای عرب، خندۀ مسعود کریمی

این یکی هست ولی از همۀ شهر بریده

آن یکی را سرطان کشت، سلامی... نه، سلیمی

این یکی عشق هدایت داشت با عشق فرانسه

آن یکی قصه‌نویسی شد در حدّ حکیمی

آن یکی پنجره‌ای وا کرد از غربت فکه

این یکی ماند گرفتندش در خانۀ تیمی

این یکی باز منم شاعر دلتنگی یاران

این یکی باز منم در چمدان‌های قدیمی...

سینا علی‌محمدی - گروه فرهنگ و هنر

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد